دانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023.ضرورت بازخوانى سیره سیاسى نبوى71011835FAنجفلکزایىاستادیار گروه علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلومJournal Article20150219.سیاست حاکم بر جهان امروز چه نسبتى با اخلاق و معنویت دارد؟ سیاست حاکم بر جهان امروز چه نسبتى با عدالت و دیانت دارد؟ سیاست حاکم بر جهان امروز چه نسبتى با سعادت و امنیت دارد؟ و... پاسخ پرسشهاى فوق، با توجه به اوضاع و احوال سیاست جهانى پاسخى رضایت بخش نیست. این در حالى است که اکثریت جمعیت جهان خود را پیرو پیامبرى از پیامبران الهى مىدانند. در جهان اسلام، که مردم خود را پیرو حضرت ختمى مرتبت، محمد مصطفى 9 مىدانند نیز اوضاع چندان تفاوتى با دیگر مناطق جهان ندارد. این در حالى است که همه ما مىدانیم پیام مشترک تمام انبیاى الهى این بوده است که خدا را عبادت کنید و از طاغوت پرهیز نمایید. «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطّاغوت». ظلم، سلطه، استعمار، تبعیض، تجاوز، زورگویى، رفتارهاى دوگانه با کشورها، فقر، فساد و بسیارى از رفتارهاى ناشایست دیگر چیزهایى است که در سیاست جهانى امروز قابل مشاهده است.
به نظر مىرسد یگانه راه خروج از این وضعیت، تلاش همه جانبهاى است که لازم است از سوى پیروان انبیاى الهى در جهت معنوى کردن سیاست صورت گیرد چرا که تا سیاست در خدمت اخلاق قرار نگیرد، جهان تغییر چهره نخواهد داد. گامى آغازین از این تغییر جهت در ایران توسط امام خمینى(ره) برداشته شد که نتیجه آن بسیار شگفتانگیز بود؛ در مدتى کوتاه ایران را از زیر سلطه امریکا بیرون آورد، بساط استبداد را برچید و به ایرانیانى که تا پیش از آن در مهندسى جهان عددى به حساب نمىآمدند، نقش ویژه و ممتازى بخشید.
رسالت امروز ایرانیان و بلکه تمام پیروان امام(ره) این است که بر تلاششان، در جهت معنوى کردن سیاست جهانى، بیفزایند. این امر از رهگذر امور و مراحل مختلفى مىگذرد، یکى از این مراحل بازخوانى، و در برخى موارد حتى خوانش، جایگاه سیاست در قرآن و سنّت است.
<br clear="all" /> اعلام سال 1385 از سوى مقام معظم رهبرى، به عنوان سال پیامبر اعظم 9 زمینهاى را فراهم کرد تا سیره سیاسى آن حضرت را مورد تأمل و تدبّر قرار دهیم. امید است بتوانیم با کشف سیره نظرى و عملى سیاسى آن حضرت تحقق بخش فرمایش خداوند متعال، در الگو قرار دادن آن حضرت باشیم «ولقد کان لکم فى رسول الله اسوةٌ حسنة.»https://psq.bou.ac.ir/article_11835_c0cd44dc076b5e8117edf15daf1f4acc.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The relationship between power and Shari’a in the Prophet’s behaviorمناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوى113211836FAمنصورمیراحمدىاستادیار گروه علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلومJournal Article20061201The Prophet’s political activities in Medina indicate a particular kind of power exercise in the public domain. On the other hand, after receiving Shari’a, he promulgated it and enforced the related verdicts and teachings among people. Realization of these two facts in his behavior turns the relationship between power exercise by him and Islamic Shari’a into a basic question. The relationship between power and Shari’a in the Prophet’s political behavior is bidirectional: the relationships between power and Shari'a and the relationship between Shari'a and the relationship between Shari'a and power. The nature of power, the goals of power, the structure of political system, and the methods of power exercise are the most important domains in which power relates to Shari'a. Thus, the above-mentioned relationships show a bidirectional relationship, though it seems that in the political behavior of the Prophet power is dependent on Shari'a. The paper studies the relationship between power and Shari'a in two parts. The first part studies the relationship between Shari'a and power and, as a result, the nature of Shari'a, its goals, and the mechanisms of the realization of Shari'a in the light of power. The second part the relationship between power and Shari'a and expresses the impressionability of the nature of power, the goals of power, the methods of power exercise by the Prophet. The study shows the priority of Shari'a over power in the political behavior of the Prophet and the bidirectional relationship between them.https://psq.bou.ac.ir/article_11836_35cc578f9a58cdc9edb970065c8a1655.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The theoretical foundations of the Prophet’s political and governmental behavior: An overview of Allameh Tabataba’ee’s Qur’anic thoughtsمبانى نظرى سیره سیاسى ـ حکومتى پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله با نگاه به اندیشه قرآنى علامه طباطبایى335211837FAاحمدرضایزدانى مقدمدانش آموخته حوزه علمیه قم و دانشجوى دکترى علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلومJournal Article20061225To analyze the political and governmental behavior of the Prophet, first, I studied the goals behind sending prophets by Allah. According Allameh Tabataba’ee’s view of Quran, the subject originates from anthropology and leads to epistemology, socio-political philosophy, and the philosophy of revelation and prophethood. Human characteristics and his knowledge are such that lead to his understanding of world and his use of other creatures in his evolutionary upward movement. Since the cause of man’s social life was the satisfaction of his existential needs, he would make use of other things for his own benefit, something which would lead to idolatry and polytheism. Thus, Allah sent the prophets to organize man’s social life on the basis of justice. Such a religion, that aims at the emancipation of man and provision of the grounds for his evolution, should have a number of characteristics; for example, it should not devote religious knowledge to a specific class of people. The Prophet’s political behavior was based on Imamate, not kinghood. He revealed the realities behind Islam through inviting the people to generalities, expressed Islamic verdicts gradually, starting with verbal invitation, moving to denial-based invitation and Jihad.<em>براى تحلیل سیره سیاسى ـ حکومتى پیامبر اعظم</em> 9<em> نخست هدف ارسال رسل بررسى شده است. در اندیشه قرآنى علامه طباطبایى، این بحث از انسانشناسى آغاز و به معرفتشناسى و فلسفه اجتماعى ـ سیاسى و سپس فلسفه وحى و نبوت مىانجامد. ویژگىهاى انسان و علوم و ادراکات او به گونهاى است که به شناخت حقایق هستى و بهرهگیرى از دیگر موجودات در طى طریق و حرکت استکمالى منجر مىشود، از جمله به زندگى اجتماعى منزلى و مدنى و استخدام و بهرهگیرى از دیگر انسانها و اجتماع انسانى. از آنجا که پایه زندگى اجتماعى ـ سیاسى انسان، استخدام و رفع نیازهاى وجودى خود بود تا در هر جا و هر زمان که امکان فراهم مىآورد استخدام و بهرهگیرى به صورت یک طرفه اعمال مىگردید و اگر این استخدام یک طرفه ادامه مىیافت بذر شرک و بت پرستى بود. خداى سبحان پیامبران را برانگیخت تا با تربیت انسان و ارائه قانون اجتماعى، زندگى اجتماعى انسان را سامان عادلانه بخشند. دین الهى و انسانى، که براى آزاد سازى انسان و فراهم آوردن بستر حرکت استکمالى او آمده است، باید ویژگىهایى داشته باشد؛ از جمله اختصاص ندادن دریافت معارف و حقایق دینى به عده اندکى از مردم. سیره پیامبر عظیمالشأن</em>9 <em>اسلام نیز چنین بود که دین را بر عام و خاص عرضه کرد. سیره سیاسى ـ حکومتى پیامبر</em> 9<em> سیره امامت بود نه پادشاهى و اظهار حقایق اسلام از سوى او به صورت دعوت به کلیات و مجملات؛ و در بیان احکام، تدریجى بودن را در پیش گرفت تا با مردم همراهى و ارفاق کند. ایشان در دعوت و ارشاد و اجرا نیز مراتب دعوت گفتارى و دعوت انکارى و جهاد را رعایت مىکرد.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11837_cd1337f73c47095c66afebb47288ba03.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Prophethood, Shari'a, and Lawنبوت، شریعت و قانون537611838FAعلىعلىحسینىدانشجوى دکتراى علوم سیاسى و پژوهشگر دانشگاه مفیدJournal Article20070122An important feature of Islamic political philosophy is that prophethood and prophet have an important status in the structure of political thought. Prophet [Nabi] has been considered in two important respects in the classic Islamic political philosophy. Firstly, the Prophet is the head of the political structure and the persistence of the city [Medina] depends on him. Secondly, law originates from him in Medina. In the Islamic thought, the Prophet, who is in contact with the metaphysical world, receives knowledge in the form of Shari'a and delivers it to all people. At the time of the presence to the Prophet, the Qur’an and his behavior put the bases and guidelines for the acts of other people. But, what determine the guidelines for the present day Muslims are the Qur’an and the conducts of the 14 infallibles. Thus, if there is a clear and direct text in the Qur’an and the narrations of the infallibles in a particular case, there is no need for legislation. Otherwise, the necessary verdict is derived from religious reasonings. Jurisprudence is responsible for the elicitation and explanation of the necessary verdict on the basis of its specific regulations. However, if there are no texts and it is impossible to any other documentations from the behavior of the infallibles, the legislations have to be in accord with Shari'a or, at least, there should not be any contradictions between them. As a result, law has a deep relationship with Shari'a and Prophethood and the Prophet is considered as the fundamental origin of all the laws which man needs.
<em>از مهمترین شاخصههاى فلسفه سیاسى اسلام، توجه به نبوّت و جایگاه نبى</em> 9<em> در ساختار اندیشه سیاسى است. نبى</em> 9<em> در فلسفه سیاسى کلاسیک اسلامى از دو جهت، بسیار مورد توجه قرار گرفته است: اول آن که نبى</em> 9<em> در رأس ساختار سیاسى قرار دارد و قوام و دوام مدینه به او بستگى دارد؛ دوم آن که قانون در مدینه از نبى نشأت مىگیرد. در تفکر اسلامى نبى</em> 9<em> که با عالم فوق قمر در ارتباط است، معارف را در قالب شریعت که هم شامل قواعد فردى ـ اخلاق ـ و هم قواعد عمومى ـ قانون مدینه ـ مىشود از جانب خداوند دریافت کرده و به عموم انسانها عرضه مىنماید. در زمان حضور نبىّ مکرم اسلام</em> 9<em> آیات قرآن و سیره و سنت او مبناى عمل و راهنماى افراد در زمینه امور فردى ـ اخلاق ـ و امور اجتماعى ـ قانون ـ تلقى مىشد. اما آنچه امروزه براى مسلمانان مبناى عمل است، آیات قرآن و عملکرد معصومین</em> :<em> است. بنابراین اگر نصّ صریحى در قرآن یا سیره معصومین</em> :<em> در مورد خاصى وجود داشته باشد، در آن زمینه نیازى به قانونگذارى احساس نمىشود. در غیر این صورت مىتوان حکم مورد نیاز را از ادله شرعى استنباط کرد. علم فقه با شیوههاى خاص خود عهده دار تعیین قواعد و قوانین مورد نیاز است. اما در مواردى که نصّ صریحى وجود ندارد و استناد به سیره یا سایر مستندات نیز امکانپذیر نیست، باید آنچه به عنوان قاعده و قانون وضع مىشود، مطابق با شریعت باشد یا حداقل مخالفتى با آن نداشته باشد. به همین دلیل است که قانون موضوعه در میان مسلمانان، چندان نمىتواند جایگاهى داشته باشد و بخش کوچکى از قلمرو قانون در میان مسلمانان را به خود اختصاص مىدهد. بر این اساس، قانون در دیانت اسلام و به تبع آن در تفکر اسلامى، پیوندى وثیق با دو مفهوم شریعت و نبوت دارد و نبى</em> 9<em> بهعنوان صاحب، مُبلّغ و آورنده شریعت، از سوى خداوند، منشأ اصلى و منبع اساسى قواعد مورد نیاز افراد بشر در قالب قانون تلقى خواهد شد.</em>
<em> </em>https://psq.bou.ac.ir/article_11838_76e757d59b40c44ae3301c77c9dec5d5.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The relationship between
religion and politics from
the perspective of the Prophetنسبت دین و سیاست در سیره نبوى779611839FAاحمدبستانىدانشجوى دکتراى علوم سیاسى دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20070111In regard with political activities, prophets are of two types: first, those who run, or in some ways, were involved with a political system, like Solomon; second, those who did not lead a political system, like Jesus Christ. Some related the reason for such difference to divine providence and some others, especially sociologists of religion, believe this diversity is due to political and civilizational situations, considering every religion as an answer to vacuums of the related civilization. The Prophet of Islam is of the first type. Among the political activities of the Prophet are establishing a government in Medina, fighting various combats with the pagans, writing letters to rulers and kings, signing treaties, and judging. All Muslims, including the Shiites and Sunnites, agree on the necessity of establishing an Islamic government and their reason mostly was based on the political activities of the Prophet, not on the nature of Islam itself. The concepts of Imamate and caliphate both are based on the assumption that Islam is not separable from politics and that the establishment of a government is necessary after the demise of the Prophet. They assume that the realization of the Islamic Shari’a is impossible unless a government is established. On the other hand, some, like the Khawarij in the past and Abd al-Razzagh at present, deny such necessity. The paper evaluated the views of such thinkers, showing the strong and weak points of their arguments.<em>از نظر فعالیت سیاسى مىتوان انبیاى الهى را به دو دسته تقسیم کرد: نخست پیامبرانى که حکومت را در دست داشتند یا درگیر فعالیت سیاسى شدند مانند حضرت سلیمان</em> 7<em> و دوم انبیایى که در رأس یک نظام سیاسى قرار نگرفتند مانند حضرت مسیح</em> 7<em>. در باب علت این اختلاف موضع، برخى آن را به حکمت و اراده خداوندى مربوط مىدانند که تفسیرى درون دینى از این پدیده محسوب مىگردد. دستهاى دیگر، به ویژه جامعه شناسان دین، این تنوع را ناشى از شرایط تمدنى و سیاسى عصر ظهور هر پیامبرى معرفى مىکنند و هر دینى را پاسخى به خلأها و چالشهاى موجود در تمدنى که پیامبر به آن تعلق دارد مىدانند. پیامبر اسلام را باید از انبیاى دسته نخست دانست. تشکیل حکومت در مدینه، نبردهاى متعدد با کفار، نگارش نامه به امرا و شاهان، امضاى پیمان و قضاوت از جمله فعالیتهاى سیاسى نبىاکرم</em> 9<em> است. تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنى به رغم اختلاف نظرهاى گاه اساسى در جزئیات، در ضرورت تشکیل حکومت در اسلام تردیدى نداشتهاند. هر دو نظریه امامت و خلافت بر این پیش فرض اساسى مبتنى اند که دین اسلام قابل تفکیک از سیاست نیست و پس از وفات نبى تشکیل حکومت به دست مسلمانان واجب است. به گمان اینان سیره نبىاکرم نشان مىدهد که اجراى احکام شریعت اسلام جز با تشکیل حکومت ممکن نیست. البته عده اندکى این ضرورت را نفى کردهاند. این پژوهش کوشیده است آراى این دسته از متفکران را بررسى کرده و نقاط قوت و ضعف استدلالهاى آنان را نشان دهد. براى این منظور مدعاهاى آنان را در دو محور بحث کرده است. نخست آنجا که استدلال آنها به ذات و سرشت آیین اسلام و تعالیم آن باز مىگردد و دوم آن جا که استدلال آنها بر بررسى و تحلیل سیره نبوى استوار است.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11839_7fc8f8250522304cb88d749c38b73d98.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The anthropological foundations of the Prophet’s political and governmental conductsمبانى انسانشناختى سیره سیاسى نبوى9711011840FAمرتضىیوسفىرادعضو هیأت علمى گروه فلسفه سیاسى پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسىJournal Article20061231There is no doubt that the nature of the socio-political conducts of the Prophet arises from the attitude he has towards man, his nature and his existence. The paper is to explain the theoretical anthropological foundations of the Prophet’s political and governmental conducts to show that his political and governmental conducts are intended to revive man’s innate dignity and to bestow on him his real virtues endowed by Allah. Thus, the question the can be posed is what anthropological foundations the political and governmental conducts of the Prophet have. The political conducts of the Prophet enjoys an essentialist approach to man which represents the bi-dimensionality of man and an existentialist approach which is representative of man’s existential status. Thus, the Prophet tries to help man attain to the highest position of man, that of being the representative of Allah on the earth.<em>در تفکر دینى و فلسفى اسلام بین «هست و نیست»ها و «باید و نباید»ها رابطه مستقیم وجود دارد. هر آنچه وجود دارد، «خیر» است و هر آنچه خیر شد، «بایسته»اى را در پى دارد و هر آنچه وجود ندارد، «خیریّتى» نداشته و «بایستهاى» بر آن مترتّب نمىشود. بنابراین شکى نیست که ماهیّت هر نوع رفتار سیاسى ـ اجتماعى پیامبر</em> 9<em> ناشى از نوع نگرشى است که پیامبر</em> 9<em> از انسان و ماهیت و هستى او دارد. این مقاله در بیان مبانى نظرى انسان شناسانه سیره سیاسى پیامبر</em> 9<em> مىباشد تا نشان دهد سیره سیاسى پیامبر</em> 9<em> به ملاحظه ماهیت و سرشت انسان، به دنبال احیاى کرامت ذاتى انسان است و به ملاحظه جایگاه وجودى او که از سوى خداوند به عنوان جانشین خدا در زمین تعیین شده، به دنبال رساندن انسان به کرامت ارزشى و ویژهاى است که خداوند به چنین انسانى افاضه کرده است. سیره سیاسى پیامبر از یک نگرش «ماهیت شناسانه» از انسان که معرّف دو بُعدى بودن انسان است و نگرش «وجود شناسانه» که معرّف جایگاه وجودى انسان نزد خداوند و در عالم هستى است، برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتى به جایگاه عبودیت خدا و خلیفةاللهى برساند. نکته شایان ذکر اینکه نوع نگرش انسانشناسانه پیامبر</em> 9<em> موجب آن است که سیره سیاسى و حکومتى وى ناظر به دگرگونى دایمى و تحول انسان از نقص به کمال تا حدّ خلیفةاللهى باشد.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11840_45478a847c8b34acff72916dd7fd9af9.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The foreign policy of
the Prophet’s stateنظریه سیاست خارجى در دولت نبوى11112111841FAعبدالوهابفراتىعضو هیأت علمى پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسىJournal Article20070111There are no narrations or Qur’anic evidence for the division of the world into the World of Islam (Dar al-Islam) and the World of Enemies (Dar al-Harb) and it seems that jurisprudents did so under the influence of Roman law which divided the people into Roman citizens and enemies. However, there is no reason why one should not accept this division as a basis for analyzing the Prophet’s foreign policy. The available collection of evidence, from the Prophet, about the relationships of the Islamic state with the individuals, groups, and political units of the World of Enemies show that the Prophet did not have a pessimistic view towards the World of Enemies, did not consider them as being obliged to serve the Muslims, did not regard the aggression against their blood, properties, and honor as legitimate. On the other hand, due to his concern for the salvation of man, he tried to tenderly send them out of Dar al-Harb, to give refuge to them under mutual agreements, and to invite them to friendship and peaceful coexistence with the Muslims. Thus, his sayings and behaviors may be organized in relation with Dar al-Islam or Islamic state and Dar al-Harb or the state of the pagans. After that the foreign policy of the Islamic state can be depicted.<em>گرچه درباره تقسیم عالم به دارالاسلام و دارالحرب مستند قرآنى وجود ندارد، با این همه به نظر مىرسد که پذیرش این تقسیم بندى، جهت دستیابى به الگویى براى تحلیل نظریه سیاست خارجى پیامبر</em> 9<em> بلامانع باشد. از مجموع نصوصى که از پیامبر اسلام در باب روابط دولت اسلامى با مجموعه افراد، گروهها و واحدهاى سیاسى در دارالحرب به ما رسیده است، چنین برمىآید که پیامبر اسلام</em> 9<em> نگاهى بدبینانه به دارالحرب ندارد، فلسفه وجودى آن را بردگى و خدمت رسانى به مسلمانان نمىداند، خون و مال و آبروى آنها را مباح نمىانگارد و با دغدغهاى که براى نجات بشردارد، مىکوشد با ملاطفت، آنان را از دارالحرب خارج و با قراردادهاى هدنه و امان به دوستى و همزیستى با مسلمانان فراخواند. بنابراین، مىتوان گفتهها و سیره مبارک آن حضرت را به دو بخش کلى دارالاسلام یا دولت اسلامى و دارالحرب یا دولت کفر و شرک سامان داد سپس به ترسیم روابط دولت اسلامى پرداخت.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11841_3fc32e1087ad9e419d19277b15d4c52c.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The rights of minorities in religious governmentحقوق اقلیتها در حکومت نبوى12313811842FAروح اللهشریعتىعضو هیأت علمى پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسىJournal Article20070111One of the goals of the divine prophets, specifically the Prophet of Islam, was the realization of people’s rights and justice. Due to man’s natural virtues and social justice, Islam considers some rights for all individuals, Muslims and non-Muslims. These rights are related to relationships among individuals and government. The establishment of a government by the Prophet in Medina shows that even if he defeated the enemy and the majority obeyed him, he recognized the rights of non-Muslim minority and asked his followers to observe their rights, as well. History shows that minorities lived freely in the Islamic society and were not obliged to accept the new religion. Even, sometimes, they performed doctrinal discussions with the Muslims at the presence of the Prophet. In brief, I will outline minority rights in the light of the Prophet’s conducts.<em>یکى از اهداف بزرگ انبیاى الهى و به ویژه پیامبر گرامى اسلام</em> 9<em> احقاق حق و برپایى عدالت بوده است. اسلام در راستاىکرامت انسانى و عدالت اجتماعى براى تمامى افراد، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، حقوقى قائل است. این حقوق به طور متقابل در ارتباطات افراد با یکدیگر و با حکومت جارى است. سیره پیامبر</em> 9<em> به ویژه در مدینه و با تشکیل حکومت نشان دهنده آن است که حتى در صورت غلبه بر دشمن و پیروى اکثریت جامعه از ایشان، باز هم حقوق اقلیت غیر مسلمان را به رسمیت شناخته و به پیروان خویش با تأکید و جدیت رعایت حقوق اقلیت را توصیه مىکردند و تاریخ نشان مىدهد که گروههاى اقلیت آزادانه در جامعه زندگى کرده و نه تنها بر پذیرش دین جدید الزام نمىشدند که گاه مباحثات اعتقادى نیز در حضور مسلمانان با پیامبر داشته و با انگیزه به چالش کشیدن پیامبر</em> 9<em> با ایشان احتجاج مىکردند. در این مقاله برآنیم تا پس از بررسى مبانى و اصول رفتارى پیامبر در حکومت، به ویژه اصولى که در ارتباط با حقوق اقلیتها در عرصههاى مختلف است، به بررسى حقوق اقلیتها در آن عرصهها بپردازیم. بدیهى است که رفتار فردى ایشان با افراد و گروهها نیز به عنوان حاکم کشور اسلامى مىتواند در این امر از اهمیت خاصى برخوردار باشد.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11842_f5e17fecc1131ee81079858a3acbaace.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Conducts of the Prophet:
The pathology of governmentآسیبشناسى حکومت اسلامى در سیره نبوى13915511843FAسید صادقحقیقتپژوهشگر حوزوى و استادیار علوم سیاسى در دانشگاه مفید.Journal Article20061212“Pathology of government” means identifying and analyzing the actual and potential impairments in the foundations, structure, or functions of a government. Islamic government, too, like any other government, has a rise, an expansion, and a fall. The holy prophet of Islam has always warned the people of the impairments of governments so that they face less political, economical, cultural, and judicial problems and that, in case faced with such problem, they would be able to solve them. In addition, he never considered politics original, instead, regarded it dependent on morality and spirituality. The key to his success was his outstanding moral convictions. If fact, it was due to these moral and spiritual convictions that Islam turned into a great power. The Prophet not only warns authorities against political endangerments but introduces people as supervisors of their conducts. The people are both a source of information for him and a means of political control over authorities. The rich higher class, in addition to being politically conservative, is the source of economical problems for the Islamic government. Economical justice is possible only in the light of anti-poverty campaigns and removal of wealth concentration. Proposing the principle of equality and social justice, he fought against all aspects of polytheism. The organs of a society, like body organs, are influenced by one another and, as a result, the Islamic society forms a unified whole. Although the Prophet did not succeed in organizing a cohesive judiciary system, he proposed some basic guidelines on the basis of which one can identify the most important judicial impairments.<em>مقصود از آسیبشناسى حکومت، شناخت و تحلیل آسیبهاى بالقوه یا بالفعلى است که در مبانى، ساختار یاکارکرد حکومت ایجاد مىشود. سیره نبوى از دقت در شناخت آسیبهاى حکومت در ابعاد مختلف حکایت مىکند. حکومت اسلامى همانند هر حکومت دیگر و همانند تمدنها، ممکن است تولد، جوانى، پیرى و دوران زوال داشته باشد. رسول گرامى اسلام</em> 9<em> همواره مردم را از آسیبهاى حکومت آگاه نمودهاند. تا در ابعاد مختلف سیاسى، اقتصادى، فرهنگى اجتماعى و قضایى با مشکلات کمترى رو به رو شوند و در صورت مواجهه بر آنها غالب آیند.</em>
<em>رسول اکرم</em> 9<em> هیچ گاه به سیاست اصالت ندادند، بلکه برعکس، همواره سیاست را تابع اخلاق و معنویت دانستهاند. اسلام عمدتآ براساس اخلاق و معنویت و فرهنگ در مدت زمانى کوتاه به قدرتى بزرگ تبدیل شد. پیامبر</em> 9<em> از طرفى مسئولان و زمامداران را از آسیبهاى سیاسى برحذر مىدارند و از طرف دیگر مردم را ناظر و حاضر بر اعمال ایشان معرفى مىکنند. مردم از طریق «نصیحت ائمه مسلمین» هم ساز و کار اطلاع رسانى به ایشان را دارند، و هم بر قدرت سیاسى کنترلى همراه با ضمانت اعمال مىکنند. اشراف و طبقه مرفه جامعه علاوه بر محافظه کارى سیاسى، منشأ آسیبهاى اقتصادى براى حکومت اسلامى هستند. عدالت اقتصادى تنها در سایه ریشه کن کردن فقر و تراکم ثروت و مبارزه با مترفان امکانپذیر است. پیامبر</em> 9<em> با طرح اصل مساوات و عدالت اجتماعى با کلیه مظاهر شرک مبارزه کردند. مردم در تصدى امور اجتماعى و در برابر قانون مساوى هستند و از این جهت هیچ کس بر فرد دیگر برترى ندارد. اعضاى جامعه همچون اعضاى بدن از یکدیگر متأثر مىشوند و بدین صورت جامعه اسلامى کل واحدى را تشکیل مىدهد. هر چند پیامبر اسلام</em>9 <em>موفق به ایجاد تشکیلات قضایى منسجم و مفصلى نشد، اما راهبردهایى کلى در این زمینه ارائه کرد که براساس آن مىتوان مهمترین آسیبهاى قضایى از دیدگاه ایشان را استنتاج نمود. مهمترین آسیب قضایى از دیدگاه وى، انحراف از احکام الهى و تحت الشعاع قرار گرفتن اصل عدالت است.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11843_ade0b55ad37b274e6798639274eaa88a.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023The functions of the political system in the Prophet’s societyکار ویژههاى دولت نبوى15717211844FAعلیرضازهیرىدانش آموخته حوزه علمیه و پژوهشگر پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسىJournal Article20070107Many political thinkers believe that the basic function of political systems is the establishment of social order and satisfaction of the demands of the members of political societies to reach the ideal situation and the happiness of the members. Since the state is most important source of the codification of rules, enforcement of decisions, and allocation of spiritual and material needs, it searches for mechanisms which provide the ground for the establishment of the ideal order. That in what kind of structure and on the basis of what values political systems can realize such functions has resulted in a vast range of theories. Islam is a collection of divine teachings revealed to the Prophet in the form of the Qur’an and the Prophetic traditions forms its foundation. Thus, the Prophet was in search of moral goals for politics. As a result, morality was with the Prophet before the establishment of a state because Allah is the origin of all laws. But in non-religious approaches the morality of the state comes after the establishment and after the need for rules of social order. On the basis of such epistemological foundations, the Prophet’s state assumes functions such defense of Shari'a, promulgation of Shari'a, establishment of social order, commanding the good and prohibiting the evil, social integrity.<em>بسیارى از اندیشمندان سیاسى، کارویژه اساسى نظامهاى سیاسى را برقرارى نظم اجتماعى و ساماندهى مطالبات اعضاى جامعه سیاسى، براى رسیدن به وضع مطلوب و سعادت آن اعضا مىدانند. از آنجا که دولت مهمترین منبع تدوین قواعد، اجراى تصمیمات و تخصیص ارزشهاى مادى و معنوى به شمار مىآید، در جست و جوى ساز و کارهایى است که امکان ایجاد نظم مطلوب را برایش فراهم سازد. این که نظامهاى سیاسى در قالب چه ساختارى و بر مبناى چه نوع ارزشهایى امکان تحقق چنین کارویژههایى را مىیابند، طیف گستردهاى از نظریههاى مربوط به دولت را به وجود آورده است. آیین اسلام، مجموعهاى از تعالیم قدسى است که در کلام وحى ـ قرآن ـ از طرف خداوند به پیامبر</em> 9<em> نازل گردیده است و سنت نبوى به عنوان نصّ مفسِّر، بنیادهاى آن را تشکیل مىدهد. پیامبر</em> 9<em> سامان سیاست را در اهداف اخلاقى جست و جو مىکند. بدین ترتیب اخلاقى بودن و قواعد اخلاقى نزد ایشان پیش از تأسیس دولت، وجود داشته است، زیرا خداوند منشأ قوانین است حال آنکه در رویکردهاى غیر دینى، اخلاقى بودن دولت بعد از تأسیس دولت و به دنبال نیاز به قواعد و قوانین ایجاد نظم اجتماعى، فراهم مىآید. با تکیه بر همین بنیاد معرفتى است که دولت پیامبر</em> 9<em> اجراى کارویژههاى خاصى را بر عهده مىگیرد؛ این کارویژهها موارد زیر را شامل مىشود: یکم) دفاع از شریعت و ترویج آن؛ دوم) برپایى عدالت اجتماعى؛ سوم) امر به معروف و نهى از منکر؛ چهارم) کارویژه انسجام و همبستگى اجتماعى.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11844_dac9bdea282c5caf2fdbf0f74407d90d.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Justice in the Prophet’s stateعدالت در دولت نبوى17318511845FAروح اللهدهقانىکارشناسى ارشد علوم سیاسىJournal Article20061222Concern for justice is an integral part of man’s social life and, as a result, his most important problem when thinking over social issues. Thus, in the thought schools which emerged, social justice had a privileged status. Despite of their common concern for justice, these various schools of thought have different interpretations of this concept, which goes back to their different worldviews. One can differentiate different types of social justice according to different domains of society. Thus, we have economical, political, and legal justice. The paper is to answer the following questions: Which of these domains of social justice is more basic? How can these different types be defined? How can they be realized? What is the obligation of government towards the realization of justice? The Prophet based the religious government in Media on equality and justice, which was new in the ArabicPeninsula. He rose against all types of inequality in different social domains on basis of his monotheistic worldview and establishment of government on Islamic teachings. The paper analyzes all the measures taken by the Prophet in this regard.<em>پیدایش دغدغه زندگى عادلانه، همزاد زندگى اجتماعى بشر است و به همین دلیل مهمترین مسئله او هنگام اندیشه ورزى درخصوص مسائل اجتماعى بوده است. از این رو در دستگاههاى فکرى که شکل مىیافتند، عدالت اجتماعى جایگاه ویژهاى داشته است. با این حال على رغم اشتراک منظومههاى مختلف فکرى در پرداختن به مسئله عدالت، هر کدام از آنها تعریف خاصى از آن را مطرح ساختهاند.این تفاوتها به اختلاف جهانبینىها باز مىگردد. عدالت اجتماعى به تعداد حوزههاى اجتماعى قابل تفکیک است. بنابراین تحت مقوله کلى عدالت اجتماعى، عدالت اقتصادى، عدالت سیاسى و عدالت حقوقى از یکدیگر قابل تفکیک هستند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسشها است که کدام یک از حوزههاى عدالت اجتماعى، در سیره نبوى، مهمتر و به عبارتى زیر بنایىتر از دیگر حوزههاست؟ تعریف هر کدام از این گونهها چیست و چگونه و با چه وسیلهاى مىتوان بدان دست یافت؟ وظیفه حاکمیت در قبال اجراى این عدالت چیست؟ پیامبر اسلام</em> 9 <em>بنیانهاى حکومت دینى در مدینه را بر ایجاد قسط و برپایى عدالت گذاردند. که پیش از آن در شبه جزیره سابقه نداشت. پیامبر اسلام بر مبناى جهان بینى توحیدى خود با تشکیل حکومتى براساس آموزههاى اسلامى، با هر گونه بى عدالتى در حوزههاى مختلف اجتماعى به مقابله برخاستند. در این پژوهش مجموعه بیانات و اقدامات حضرت در این خصوص به صورت مستند ذکر و تحلیل شده است.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11845_60b65d1fceb65fcbb9802fafc8bb25ba.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023security approaches in the Qur’anاصول رهیافت امنیتى پیامبر صلی الله و علیه وآله در قرآن کریم18720111846FAنجفلکزایىاستادیار علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلومJournal Article20061128Security has been one of the most important concerns of man throughout the history. But, he gradually enjoyed less security. Today’s man is worried about his psychological, personal, political, cultural, economical, social, national, global and other types of security more than any other times. Since the Prophet’s behavior is exemplary, the study of his approaches to security can be helpful in providing security for man. The present paper has the same goal. The basic hypothesis of the paper is that the Prophet’s behavior can provide us with solutions for the security problems of today’s man and that there is no other way except referring to the Prophetic teachings to reach security and peace. Since the subject has various dimensions, this paper only briefly concentrates on security in the Prophet’s behavior. According to his teachings, the major threat to the security of man and human society is the internal threat. As a result, with respect to personal security, we consider the internal barriers of perfection, i.e. oppressing one’s self, as a threat. And at the global level, we consider oppressing others as a threat. Clearly, we should stand against such threats. The statement of the holy prophet about the major and minor jihad has the same content. He had the following principles for providing security in mind: seeking peace and avoiding prejudice in encountering the opponents, fighting against warmongers and mischief-makers, avoiding despotism, resisting against oppression, observing treaties and resisting against renegers, obeying divine laws, moderation, establishing justice and equality, helping the poor and the needy. In sum, the world would not reach security unless it resorts to the Prophet’s conducts and behaviors.<em>یکى از مهمترین دغدغههاى مشترک همه افراد بشر، از گذشته تاکنون، امنیت بوده است. اما هر چه بر عمر انسان افزوده شده، از امنیت وى کاسته شده است. بشر امروز بیش از هر زمانى دغدغه امنیت روانى، فردى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى، ملى، جهانى و دیگر سطوح و ابعاد امنیت را دارد. با عنایت به اسوه بودن سیره اجتماعى و فردى پیامبر</em> 9<em>، تبیین سیره امنیتى آن حضرت مىتواند در راستاى تأمین امنیت افراد بشر در ابعاد مختلف آن، مؤثر باشد. مقاله حاضر در همین جهت نگارش یافته است. فرضیه اساسى مقاله این است که سیره نبوى ظرفیت لازم براى پاسخگویى به مشکلات امنیتى انسان امروز را دارد و اساسآ هیچ امکانى فراروى بشر امروز، براى رسیدن به امن وآسایش نیست، جز رو آوردن به آموزههاى نبوى. با توجه به ابعاد گسترده بحث امنیت، در این پژوهش تنها مختصرى از مباحث امنیت در سیره نبوى آمده است. در سیره امنیتى پیامبر اعظم</em> 9<em> تهدیدات اصلى امنیت انسان و جامعه انسانى تهدیدات درونى است. از این رو در بحث امنیت فردى «موانع درونى کمال» و به تعبیر دیگر «ظلم به خود» جزء تهدیدات به حساب مىآید و در حوزه جهانى استبداد، استکبار و در یک کلام «ظلم به دیگران» تهدید مىباشد. فرمایش پیامبر مکرم اسلام</em> 9<em> در خصوص جهاد اکبر و اصغر نیز اشاره به چنین مضمونى است. اهم اصولى که در تأمین امنیت مورد توجه پیامبر اعظم</em> 9<em> بوده است از این قرار است: صلحطلبى و پرهیز از تعصب در برخورد با مخالفان، مبارزه با جنگ افروزان و فتنه انگیزان، پرهیز از استبداد و اجبار، ظلم ستیزى، پایبندى به پیمان و برخورد با پیمان شکنان، پایبندى به قوانین الهى، درآمیختن نرمش و واقعیت، برقرارى عدل و قسط و انفاق و رسیدگى به فقرا و محرومان.</em>https://psq.bou.ac.ir/article_11846_598ef60887fc7439be3e2036f95e6e2e.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Islamic and political books in contemeprary Iranرسالههاى سیاسى ـ اسلامى در ایران معاصر20323611847FAسیدمحمدعلىحسینىزادهاستادیار علوم سیاسى دانشگاه مفیدJournal Article20060905.در فضاى نسبتا آزاد سالهاى اولیه دهه بیست انتشار آثار و مقالات ضد دینى افزایش یافت و جامعه مذهبى را با سیل پرسشها و شبهات جدید روبرو کرد و اندیشمندان مذهبى را به تامل واداشت. در این زمان کسروى مشهورترین سردمدار جریان ضدمذهبى محسوب مىشد. وى به خصوص در دو کتاب شیعیگرى و در پیرامون اسلام که در سال 1323 منتشر شدند اسلام و تشیع را به نقد کشید. نوشتههاى کسروى واکنشهاى شدیدى را در پى داشت و سرانجام به قتل او منجر شد. در کنار وى على اکبر حکمىزاده با انتشار جزوهاى کوچک به نام اسرار هزارساله موجى از پاسخگویى در میان نیروهاى مذهبى را به دنبال آورد. حکمى زاده در این کتاب نقدهاى خود را به صورت سوال منتشر کرده و از علما خواسته بود به این سوالات پاسخ دهند.[1] کسروى و حکمىزاده لبه تیز حملات خود را
متوجه علما و جایگاه آنان در مذهب شیعه کردند و از جمله مساله ولایت فقیه و عدم مشروعیت حکومت در عصر غیبت و حقوق سیاسى فقها در عصر غیبت را به نقد کشیدند. این در حالى بود که در این زمان در حوزهها این تفکر تقریبا فراموش شده بود و علما و مراجع وقت با تاسى به آیت الله حایرى از حقوق سیاسى فقها سخنى به میان نمىآوردند. اما پرسشها و تردیدهایى که از سوى <br clear="all" /> کسروى و حکمىزاده مطرح شد علما را واداشت در مورد ماهیت حکومت اسلامى و نقش فقها به تامل جدى بپردازند. بنابراین موج پاسخگویى به کسروى به تدوین رسالههایى منجر شد که در آنها از حکومت اسلامى سخن به میان مىآمد و در این رسالهها بود که ظاهرا براى اولین بار به طور مشخص از این مفهوم استفاده مىشد. بدین ترتیب اولین رسالههاى اسلام سیاسى در ایران عمدتا در پى پاسخگویى به کسروى و حکمىزاده تدوین شدند. در اینجا گزارشى اجمالى از این رسالهها را ارائه خواهیم کرد.
<br clear="all" />
[1] . حکمىزاده، 1322.https://psq.bou.ac.ir/article_11847_a300ddbce7a143ea3743a967b5a613ac.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Tassuki (2)تاسوکى (2)23725911848FAرضالکزایىدانشجوى کارشناسى ارشد فلسفهJournal Article20061116.در شامگاه پنجشنبه بیست و پنج اسفند ماه 1384 در میانهى جادهى زابل ـ زاهدان، در محلى به نام تاسوکى، فاجعه تروریستى دلخراشى رخ داد که در آن بیست و دو تن از مسافران عبورى، در حالى که دستها و چشمان آنها بسته شده بود، توسط گروه موسوم به جندالله، در حالى که این گروه لباس نیروى انتظامى را به تن داشتند و ایست بازرسى ساختگى برقرار کرده بودند، به فیض شهادت نایل آمدند. هفت تن مجروح گشته و هفت تن نیز به گروگان گرفته شدند که ستوان یکم پاسدار محمد شاهبازى در ایامى که در اسارت گروه مذکور بود به شهادت رسید و شش تن دیگر نیز به تدریج و در طى دویست روز آزاد شدند. آنها در برابر آزادى گروگانها خواستار آزادى پنج نفر زندانى بودند، در اینجا قسمت دوم خاطرات رضا لکزایى، یکى از گروگانهاى این واقعه را مىخوانید.https://psq.bou.ac.ir/article_11848_46713da63f1be172057909a07da16b8f.pdfدانشگاه باقرالعلوم(ع) قمعلوم سیاسی1735-05579شماره سی و پنجم - پاییز 8520061023Discourse theory and political studiesنظریه گفتمان و مطالعات اسلامى26128411849FAمحمدرضاتاجیکدکتر محمدرضا تاجیکJournal Article20150219مباحث حاضر چکیده نشست علمى است که با حضور دکتر تاجیک در تاریخ 14/10/84 در گروه علوم سیاسىپژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى برگزار گردید.https://psq.bou.ac.ir/article_11849_eb5e53969d2dfb724b5001f3b7f12468.pdf