ORIGINAL_ARTICLE
راهبردهای استفاده از فرصتها، کنترل و کاهش تهدیدهای سیاسی جهان اسلام از منظر آیتالله خامنهای
جهان اسلام با فرصتها و تهدیدهای متعددی روبهرو بوده و با وجود نگاشته شدن آثاری درباره جهان اسلام، هنوز راهبردهای استفاده از فرصتها، و کنترل و کاهش تهدیدهای سیاسی جهان اسلام تبیین نشده است. بنابراین، پرسشی که در این پژوهش طرح میشود، بدین قرار است: راهبردهای استفاده از فرصتها، و کنترل و کاهش تهدیدهای سیاسی جهان اسلام از منظر آیتالله خامنهای چیست؟ در اندیشه ایشان، راهبردهایی برای برونرفت از تهدیدها و استفاده از فرصتهای جهان اسلام، نظیر ایجاد وحدت و همگرایی در جوامع اسلامی در حوزههای مختلف و تکیه بر ارزشهای اسلامی در جهت مقابله با دشمنان اسلام بیان شده است. در این پژوهش برای پاسخ به پرسش اصلی، از روش و چارچوب نظری SWOT برای کاهش و کنترل تهدیدهای سیاسی جهان اسلام و برونرفت از آن بهره برده و بر اساس این روش، راهبردهای ذیل را ارائه کردهایم: (1) «راهبردهای تنوع» (st)، بهمعنای تقویت مبانی فرهنگی عقیدتی و جهتدهی بیداری اسلامی در تشکیل حکومتهای دموکراتیک؛ (2) راهبردهای رقابتی (so)، بهمعنای تقویت سیاست صدور انقلاب اسلامی در جهت بیداری اسلامی و تقویت دیپلماسی حج؛ (3) راهبردهای بازنگری (wo)، بهمعنای ارتقای مردمسالاری دینی در میان کشورهای اسلامی و حضور فعال و هماهنگ مسلمانان در عرصههای بینالمللی؛ (4) راهبردهای تدافعی (wt)، بهمعنای تقویت روحیه وحدت، ایستادگی و تقویت روند تنشزدایی برای ایجاد ارتش مشترک دفاعی
https://psq.bou.ac.ir/article_65243_c5f7bc4bd667097fd18da5d545ad99bf.pdf
2018-01-21
7
28
10.22081/psq.2018.65243
جهان اسلام
آیتالله خامنهای
فرصتها
تهدیدها
راهبردها
عبدالله
نوری گلجائی
goljahy@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
محمد
ستوده
sotudeh@bou.ac.ir
2
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مدارای سیاسی در چارچوبهای کلان فلسفه سیاسی اسلامی
متفکران اجتماعی در طول تاریخ همواره به دنبال کشف عناصری بودهاند که بتوانند کشمکشهای موجود در جوامع انسانی را به حداقل رسانند و آن را به صورتی بهینه مدیریت کنند. فیلسوفان سیاسی اسلامی با اتکا به بررسیهای موشکافانه خود درباره نفس انسانی، نهادینه شدن عناصر سعه صدر، تحمل و مدارا را در تعاملات اجتماعی، از عوامل اصلی کاهش و کنترل سطح برخورد و منازعه در میان گروهها، اصناف و افراد اجتماع میدانند. این پژوهش در پاسخ به این پرسش که «از منظر فلسفه سیاسی اسلامی، عنصر مدارای سیاسی چگونه و بر اساس چه راهبردهایی میتواند تعاملات میان دولت و ملت و همچنین افراد، احزاب، گروهها و سازمانیهای رسمی و غیررسمی را بهنحو بهینه مدیریت کند و از بروز برخوردهای خشن و قهرآمیز جلوگیری نماید؟» میکوشد با روش توصیفی - تحلیلی و با تجزیه و تحلیل دیدگاههای فیلسوفان سیاسی اسلامی، تصویری دقیق از جایگاه و نقش این عنصر در مهندسی سیاسی - اجتماعی ارائه کند. هدف مقاله، اثبات این مسئله است که مدارای سیاسی در فلسفه سیاسی اسلامی، از عوامل اصلی تحقق مدینه فاضله و مدیریت بهینه سیاسی و اجتماعی بوده، همین امر فیلسوفان سیاسی اسلامی را واداشته است تا هم نخبگان و مدیران جامعه و هم تودههای مردم را به در پیش گرفتن مسیر مدارا در روابط متقابل خود فراخوانند و به همین دلیل، راهبردهایی چون تقویت مبانی عقیدتی و اخلاقی، نهادینهسازی عقلانیت در روابط اجتماعی و... را برای تثبیت و تعمیق عناصر تحمل و مدارا در مناسبات و تعاملات اجتماعی ارائه کنند
https://psq.bou.ac.ir/article_65244_816d570aaac741a67ec7bf9a614b0a6a.pdf
2018-01-21
29
52
10.22081/psq.2018.65244
مدارای سیاسی
کنش سیاسی
دولت
شهروندان
فلسفه سیاسی اسلامی
هادی
شجاعی
shojaeehadi@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نظم مطلوب در اندیشه سیاسی حاج ملاهادی سبزواری و سید جعفر کشفی
نظام سیاسیِ مبتنی بر امامت شیعی، نظام مطلوب در رویکرد فیلسوفان عصر قاجار است. فلاسفه شیعه با بهرهگیری از متون بهجایمانده و توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی عصر خود، به تبیین الگوی نظم مطلوب شیعی پرداختند. این مقاله با استفاده از هرمنوتیک روشی اسکینر، به تحلیل نظم مطلوب حاکم بر اندیشه سیاسی حاج ملا هادی سبزواری و سید جعفر کشفی میپردازد. هدف این نوشتار در مقابل دیدگاهی که هرگونه اندیشهورزی را در این دوره انکار میکند، بررسی نظم مطلوب در نگاه فیلسوفان مسلمان، بر پایه ولایت نواب عام در پرفرازونشیبترین دوران تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران است. تأملات فلسفی فیلسوفان عصر قاجار، بهویژه حاجی سبزواری و کشفی در باب حکومت، حاکمیت و عدالت، بیانگر پویایی اندیشه سیاسی شیعه است و تعامل فیلسوفان مسلمان با سلاطین قاجار و گاه مخالفت آنان با هرگونه ارتباط با سلاطین بهعنوان کنشگران اصلی در جامعه، بیانگر دغدغه آنان در خصوص رشد دانش فلسفه و تعالی جامعه بوده است
https://psq.bou.ac.ir/article_65245_ed9a813d7c5a994239062ae97528418c.pdf
2018-01-21
53
74
10.22081/psq.2018.65245
هرمنوتیک قصدگرا
فلسفه سیاسی
نظم مطلوب
فیلسوفان مسلمان
عصر قاجاریه
رجبعلی
اسفندیار
es.ali45@gmail.com
1
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
AUTHOR
نجف
لک زایی
najaf_lakzaee@yahoo.com
2
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تکوین عمق راهبردی هوشمند جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه
از سال 2011 که موج جدید بیداری اسلامی آغاز شد، نظم موجود در خاورمیانه با چالش جدی روبهرو گردید و بازیگران منطقهای و بینالمللی کوشیدند نظم موردنظر خود را در این دوره گذار مستقر کنند. دراینمیان، خاورمیانه عرصه تجدیدنظرخواهی جمهوری اسلامی در نظم منطقهای است و کانون تحقق اهداف و منافع فراملی آن شمرده میشود. هدف از نگارش این مقاله، تحلیل وضعیت و مفهومسازی موقعیت جمهوری اسلامی در خاورمیانه با تأکید بر مقطع زمانی شش سال اخیر است. فرضیه مقاله برای پاسخ به پرسشِ چگونه عمق راهبردی جمهوری اسلامی در خاورمیانه از سال 2011 تا 2017 متحول شده است؟ اینگونه صورتبندی شده است: عمق راهبردی جمهوری اسلامی از عمق راهبردی نرم به عمق راهبردی هوشمند در حال تکوین است. عمق راهبردی هوشمند، ترکیب زیرکانه عمق راهبری نرم و قدرت هوشمند است که در عراق محقق شده و در سوریه و یمن در حال تحقق و آزمون است. فرضیه مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی پردازش شده است.
https://psq.bou.ac.ir/article_65246_4f89bcb49524aab86010fd44ef134a83.pdf
2018-01-21
75
102
10.22081/psq.2018.65246
بیداری اسلامی
جمهوری اسلامی
خاورمیانه
قدرت نرم
عمق راهبردی هوشمند
ناصر
پورحسن
na.pourhassan@abru.ac.ir
1
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی(ره)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برندینگ ملی دین و جمهوری اسلامی ایران؛ گفتمان اعتماد به نفس داخلی و مدیریت شهرت بینالمللی
امروزه پروژه برندینگ و تصویرسازی ملی یک کشور، به عنصری اساسی برای توسعه تبدیل شده است. از اصول اساسی پروژه برندینگ ملی، گفتمان اعتماد به نفس داخلی برای بازسازی هویت ملی است. امروزه اکثر کشورها بر اساس سیاستگذاری فرهنگی و اسناد بالادستی، برندینگ ملی خود را بر اساس حوزه نفوذ خود، مزیتهای فرهنگی یا اقتصادی، و مدیریت تصویر و شهرت بینالمللیشان انتخاب میکنند. سیاست فرهنگی جدید در کنار مدیریت و اشاعه فرهنگ داخلی، وظیفۀ بازسازی و گسترش تصویر ملی را نیز برعهده دارد. بر همین اساس، سؤال اساسی پژوهش حاضر بدین قرار است: نقش سیاست فرهنگی جدید در پروژه برندینگ ملی و گسترش تصویر ملی کشورها در فراسوی مرزهایشان چیست؟ مقاله حاضر با تشریح سیاست فرهنگی جدید و مباحث برندینگ و تصویرسازی ملی، بر این امر تأکید میکند که سیاست فرهنگی کشورها بر مبنای پروژه برندینگ و تصویر ملی آنها و بر پایه اعتماد به نفس داخلی و مدیریت شهرت بینالمللیشان میتواند به سمت منطقهای و جهانی شدن حرکت کند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای اهداف ملی و بینالمللی انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی، با تأکید بر دین اسلام بهعنوان برندینگ ملی ایران در حوزه بینالمللی، و تأکید بر گفتمان اعتماد به نفس ملی و توان داخلی بهعنوان اساس دین در بعد داخلی، به مدیریت تصویر و گسترش شهرت جمهوری اسلامی ایران روی آورده است.
https://psq.bou.ac.ir/article_65247_c4c9c290468369264d9918159ada13e2.pdf
2018-01-21
103
132
10.22081/psq.2018.65247
برندینگ
تصویر ملی
سیاست فرهنگی
اعتماد به نفس
دین
جمهوری اسلامی
آرش
بیدالله خانی
arash_khani@ut.ac.ir
1
دانش آموخته دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
AUTHOR
یاسر
کهرازه
yaser.kahrazeh@yahoo.com
2
استادیار گروه علوم سیاسی؛ دانشگاه آزاد واحد زاهدان، استان سیستان و بلوچستان، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل ناکامی قرائت حزب عدالت و توسعه در الگو شدن برای جهان اسلام
حزب عدالت و توسعه بهویژه با بیداری اسلامی در سال 2011م، مدعی الگویی میانه و کارآمد در تلفیق اسلام و لیبرالدموکراسی غربی برای دیگر کشورهای اسلامی برآمد. بر اساس این مدعا، نوشتار حاضر درصدد است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: این الگو با توجه به چالشهای مسلمانان و بهویژه جنبشهای اسلامی که بهعنوان مخاطبان اصلی الگوی ترکیه مطرح میشوند، با چه چالشهایی روبهروست؟ بر اساس متغیرهای مهمی چون سکولاریسم، توجیهات ارزشی و هنجاری، مداخلههای خارجی، مشارکت سیاسی، مسئله فلسطین و سیاستهای وحدتگرایانه که مورد توجه جنبشهای اسلامی منطقه قرار دارد، فرضیه مقاله بر آن است که الگوی حزب عدالت و توسعه با چالشهای متعددی روبهروست. حرکت این الگو بر اساس رویکرد دوگانه منفعت ـ هویت، سبب انشعاب دوگانه در سیاستهای راهبردی و در نتیجه، ناپایداری در عمق راهبردی حزب میشود. این تناقضات موارد مهمی چون مغایرتهای مبنایی اسلام و لیبرالدموکراسی، غربگرایی ارزشی ـ لیبرالی و شرقگرایی هویتی ـ تکفیری، ارتباط راهبردی با رژیم صهیونیستی در کنار توجه موضعی به مسئله فلسطین و در نهایت با ورود به مسئله سوریه، زمینه تنش صفر و صدی را دربرمیگیرد
https://psq.bou.ac.ir/article_65248_5ab11e4b55cadcbc957c7a92129cb518.pdf
2018-01-21
133
152
10.22081/psq.2018.65248
منفعت ـ هویت
نوعثمانیگری
حزب عدالت و توسعه
سکولاریسم
عمق راهبردی
علی
علی حسینی
a.alihosseini@ase.ui.ac.ir
1
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
AUTHOR
حسین
عربیان
arabianhossein@ymail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل نقش عوامل معنایی و هویتی در شکلگیری و گسترش جریان سلفیگری در کشورهای سوریه و عراق
سلفیگرایی، جریانی افراطگراست که بهلحاظ تفاسیری که از جامعه اسلامی دارد و نیز با خلق یا تغییر برداشت از برخی مفاهیمی چون جهاد، تکفیر، هجرت، کفر، شرک، دارالکفر و جاهلیت، در طول زمان و در برهههای مختلف، دچار تغییر و تحولاتی شده است. این خاصیت افراطگرایی و نیز تفسیر اسلام بر اساس خواستههای این جریان، در مناطق مختلف جهان اسلام شکلهای متفاوتی به خود گرفته است که نمونه آن را میتوان در کشورهای سوریه و عراق در سالهای اخیر مشاهده کرد. تحول در خوانشهای سلفیگری در عوامل مختلفی ریشه دارد که بخش قابل توجهی از آن به عوامل معنایی و هویتی بازمیگردد. ازاینرو، پرسش اساسی مقاله حاضر بدین قرار است: عوامل معنایی و هویتی چه نقشی در شکلگیری و گسترش جریان سلفیگری در کشورهای سوریه و عراق داشته است؟ این در حالی است که بسیاری از تحلیلها به عوامل تاریخی پیدایش سلفیگری و نیز نقش قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در پیدایش و گسترش این گروهها در کشورهای یادشده اشاره دارد.
مقاله پیشِرو با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی بیشتر بر نقش عوامل داخلی کشورهای عراق و سوریه، بهویژه عوامل معنایی و هویتی در این زمینه تأکید میکند. این مقاله با بهرهگیری از مبانی نظری مطرح در رویکرد سازهانگاری، نشان میدهد که پنج عامل در پیدایش و گسترش جریان سلفیگری در کشورهای مورد بررسی اثرگذار بودهاند: (1) شکلگیری انگاره جامعه جاهلی در برابر دارالکفر؛ (2) انگارۀ عدو قریب یا دشمن نزدیک در سرزمین عراق و شامات؛ (3) عوامانهسازی و شخصیسازی مفهوم جهاد؛ (4) مفهوم هجرت و سلفیهای مهاجر در سوریه و عراق؛ (5) انگاره عربی ـ اسلامی (سنی)؛ بعثی ـ سلفی. این وضعیت درنهایت مشخص میسازد چگونه میتوان از تمهیداتی که نظریه سازهانگاری برای محققان فراهم میآورد، در تحلیل جریانهای پیشگفته استفاده کرد.
https://psq.bou.ac.ir/article_65249_c105832f9bd38419697fc934621e2793.pdf
2018-01-21
153
180
10.22081/psq.2018.65249
سازهانگاری
عوامل معنایی و هویتی
سلفیگری
سوریه
عراق
محسن
نصر اصفهانی
nasresfahani@pnu.ac.ir
1
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان و مربی گروه معارف دانشگاه پیام نور
AUTHOR
عباس
حاتمی
a.hatami@ase.ui.ac.ir
2
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
AUTHOR
حسین
مسعودنیا
h.masoudnia@ase.ui.ac.ir
3
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
AUTHOR