هدف این پژوهش، سنجش سازگاری «عدالت اجتماعی» و «توسعه» با بهرهگیری از نصوص دینی و آرای متفکران اسلامی است. ناظر به پرسش اصلی که «آیا عدالت در نگاه اسلام با رشد و توسعه تزاحم دارد؟» این فرضیه مطرح میشد که عدالت در اسلام، اولاً و بالذات همهجانبه است؛ ثانیاً و بالعرض نهتنها مانع رشد و توسعه نیست، بلکه عامل محرک آن نیز هست. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن است که با استناد به حقوق فطری مطرحشده در متون اسلامی، عدالت اجتماعی را بهمثابه موتور محرک رقابتهای سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی، و پیشران رشد و توسعه تبیین کند. نظام عدالت در اسلام، یک «سازه» است، نه یک «ناسازه». این نظام مفاهیم درعینحال که واجد انسجام هستند، با نظام «بازار آزاد» نیز سازگاری دارند. جامعیت مذکور مانع از آن میشود که اسلام در برابر نظام بازار آزاد، صامت و ساکت باشد. این مقاله، تقارن و مقارنهی چنین جامعیتی را با مفهوم «کمال» به بحث خواهد گذاشت.