ردّ نظریه‌ی "سلطنت مشروعه"؛ میرزای قمی و حاکمیت سیاسی در عصر غیبت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه معارف اسلامی و علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق ع

2 دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی گرایش انقلاب اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی

10.22081/psq.2019.67722

چکیده

هدف پژوهش حاضر بازخوانی دیدگاه میرزای قمی در "ارشادنامه" و ارائه مستنداتی پیرامون عدم پذیرش سلطنت مشروعه توسط ایشان بود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و به دنبال پاسخ به این سوال بود که آیا می‌توان از ارشادنامه‌ی میرزای قمی به نظریه‌ی مشروعیت سلطنت رسید؟ در این راستا، دلایل کسانی که معتقدند میرزای قمی سلطنت مشروعه را پذیرفته است، مطرح شده و در نهایت با بررسی اجمالی عصر میرزای قمی و مقایسه‌ی آثار ایشان با یکدیگر، به واکاوی نظریه‌ی سیاسی ایشان در باب مشروعیت حکومت در عصر غیبت - در ارشادنامه – پرداخته شده است. نتایج نشان داد، در مجموع صاحب‌نظران به دو بحث "ظل‌الله‌بودن شاهان" و "تقدیری‌بودن پادشاهی" در آرای میرزا استناد جسته‏اند؛ حال‌آن‌که برای هر دو مؤلفه، در ارشادنامه جواب نقض وجود دارد. اولاً، میرزا ظل‌الله‌بودن را بازتعریف می‏کند و بنیان‌های این مفهوم را از تعریفی که شاهان و اطرافیان‌شان مدنظر داشته‌اند، دور می‏سازد. ثانیاً، در بحث تقدیرگرایی نیز باید میان اراده‌ی تکوینی و تکلیفی (تشریعی) خداوند تفکیک قائل شد؛ اصل پادشاهی را به اراده‌ی تکوینی نسبت داد، اما نتایج اعمال و رفتار پادشاهان را به اراده‌ی تشریعی واگذاشت؛ این تفکیک منافاتی با تقدیری‌بودن اصل سلطنت ندارد. از سوی دیگر، شرایط زمانی نگارش "ارشادنامه" و نیز توجه به علت تواضع و فروتنی بیش از حد میرزا در برابر آقامحمدخان قاجار، و مقایسه‌ی ارشادنامه با دیگر آثار ایشان حاکی از آن است که مفاد این نامه، تفاوتی با دیگر آثار میرزای قمی ندارد و در آن، مشروعیتی برای پادشاهان قابل اثبات نیست.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Rejection of "constitutional monarchy" theory; Mirza Qomi and the political rule in absence era

نویسندگان [English]

  • Jalal Dorakhshah 1
  • mahmood soori 2
1 Faculty of Imam Sadiq University
2 Allameh Tabataba'i University
چکیده [English]

The aim of this study was to review the views of “Mirza Qomi” in “Ershadnameh” and to present some documentary evidence regarding to rejection of the legit monarchy by him. The method of the research was descriptive - analytic and sought to answer the question whether could we approach the theory of legitimacy of monarchy by using “Ershadnameh”? In this regard, it is considered the reasons for those who believe that Mirza Qomi had accepted legit monarchy, and ended by reviewing the era of Mirza Qomi and comparing his works to one another, analyzing his political theory regarding the legitimacy of the rule in the “absence era” in “Ershanameh”. The results showed that, in general, experts have cited two arguments of "shadow of king" and "sovereignty of the kingdom" in the Mirza’s Verdicts, but for both components in “Ershadnameh”, there is a violation. First, Mirza redefine “shadow of king” and get away the foundations of the concept from the definition the kings and their associates have considered. Second, in the discussion of fatalism it should be divided between the divine will and the legislative will; the principle of kingship is attributed to the divine will, but the results of the actions and behavior of kings is leaved to the legislative will; this separation does not contradict sovereignty of principle of monarchy. On the other hand, the time conditions of writing “Ershadnameh” and due to the modesty and humility of mirza over “Agha Mohammad Khan Qajar”, and comparison with other works indicate that the provisions of this letter do not differ from those Mirza’s works and legitimacy for kings is not provable.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Mirza Qomi
  • Ershadnameh
  • the legit monarchy
  • the absence era
  • the political sovereignty
  • shadow of the king
  • the divine will
  • the legislative will

عنوان مقاله [العربیة]

ردّ نظریة "السلطنة المشروعة" للمیرزا القمّی والحاکمیّة السیاسیة فی عصر الغیبة

چکیده [العربیة]

یهدف البحث الراهن إلى مراجعة وجهة نظر المیرزا القمّی فی رسالته "إرشادنامه" وعرض النصوص التی تدلّ على رفضه للسلطنة المشروعة. منهج البحث هو المنهج الوصفی والتحلیلی، کما أنّ موضوع البحث هو الإجابة على سؤال: هل یمکن الوصول من خلال الإرشادنامه للمیرزا القمّی إلى نظریة مشروعیة السلطنة؟ وفی ذات السیاق تمّ عرض أدلّة الذین یرون أنّ المیرزا القمّی یقبل بنظریة السلطنة المشروعة، وفی نهایة المطاف وبعد دراسة عصر المیرزا القمّی على وجه الإجمال ومقارنة آثاره ببعضها تمّ تحلیل نظریته السیاسیة - فی الإرشادنامه - فی مسألة مشروعیة الحکم فی عصر الغیبة. کشفت النتائج عن أنّ أصحاب الرأی استندوا إلى مبحثین فی آراء المیرزا وهما: کون الملوک ظلال الله، وقَدَریة المَلَکیة؛ بینما یوجد فی الإرشادنامه أجوبة نقدیة لکلا المکوّنین. أوّلاً یتناول المیرزا تعریف کون الملوک ظلال الله بالمراجعة ویرتمی به بعیداً من التعریف الذی یریده الملوک وحاشیتهم. وثانیاً إنّ من الواجب فی مبحث القَدَریة أن یتمّ التفریق بین الإرادتین التکوینیة والتکلیفیة (التشریعیة)، فتعزى المَلَکیّة إلى الإرادة التکوینیة بینما تُوکل أعمال وسلوکیات الملوک إلى الإرادة التشریعیة؛ ولا یتنافى هذا التفریق مع قَدَریة أصل السلطنة. ومن ناحیة أُخرى، تُفید ظروف کتابة الإرشادنامه، وأیضاً ملاحظة سبب التواضع والخضوع الزائد من المیرزا بالنسبة إلى آقا محمّد خان القاجاری، ومقارنة الإرشادنامه بآثاره الأُخرى، یُفید جمیع ذلک بأنّ مضمون هذه الرسالة لا یختلف عن غیرها من آثاره، وأنّه لیس فیها ما یمکن إثبات المشروعیة للملوک من خلاله.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • المیرزا القمّی
  • الإرشادنامه
  • السلطنة المشروعة
  • عصر الغیبة
  • الحاکمیّة السیاسیّة
  • کون الملوک ظلال الله
  • الإرادة التکوینیة
  • الإرادة التشریعیة