تعریف فرهنگ لغات از امنیت، عبارت است از: در معرض خطر نبودن یا از خطر محافظت شدن. امنیت همچنین عبارت است از: رهایى از تردید، آزادى از اضطراب و بیمناکى و داشتن اعتماد و اطمینان موجه و مستند. امنیت، خواه فردى، ملى یا بینالمللى، در زمره مسایلى است که انسان با آن مواجه مىباشد. امنیت به صورت وسیع، در مفهومى به کار گرفته شده که به صلح، آزادى، اعتماد، سلامتى و دیگر شرایطى اشاره مىکند که فرد و یا گروهى از مردم، احساس آزادى از نگرانى، ترس، خطر یا تهدیدات ناشى از داخل یا خارج را داشته باشند. هر چند آن گونه که بارى بوزان (Bozan) استدلال مىکند، مفهوم امنیت فى نفسه در کاربرد عامى که در روابط بین الملل و دیگر رشتهها دارد و به نظر مىرسد که بهعنوان یک مفهوم سازمان یافته محورى از سوى سیاستمداران و محققان مورد پذیرش قرار گرفته باشد، با ادبیات شدیدا نامنسجمى روبروست. بوزان استدلال مىکند که بخش وسیع و موفق مطالعات موجود در بخش تجرى به مسایل و موضوعات امنیت ملى معاصر مربوط مىگردد. بیشتر این آثار از گرایش مطالعات استراتژیک استخراج شده است. به همین دلیل، امنیت بر محوریت هنجارى تمرکز یافت. فصل مشترک سیاستهاى خارجى، اقتصادى و نظامى کشورها، در حوزههاى متغیر یا مورد منازعه و ساختار عام روابطى که آنها به وجود مىآورند، براى تحصیل امنیت ملى یا بین المللى، همه در اصطلاح «آرمانها» تجزیه و تحلیل شدهاند. به هر حال تا ظهور نگرانىهاى اقتصادى و محیطى در خلال دهه 1970، مفهوم امنیت به ندرت به غیر از پالیسى (سیاست) منافع بازیگران خاصى اشاره مىکرد و تا اواخر دهه 1980 در مباحث امنیت محوریت بعد نظامى هنوز مورد تأکید بود.