شیوه رهبرى امام خمینى و سیادت وبرى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

حجة‌الاسلام مهدوى‌زادگان عضو هیأت علمى پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى

چکیده

یکى از مباحث مهم پیرامون سیره حکومتى امام خمینى(ره) نوع اقتدار و سیادت سیاسى ایشان است. اغلب جامعه شناسان و پژوهشگران سیاسى در تحلیل این موضوع از الگوى جامعه شناختى ماکس وبر بهره گرفته‌اند. مطابق این الگو، اقتدار یا سیادت سیاسى عمدةً بر سه نوعِ سنتى، قانونى ـ عقلایى و کاریزمایى مى‌باشد. بسیارى از پژوهشگران، اقتدار سیاسى امام خمینى را از نوع سیادت کاریزمایى تلقى کرده‌اند. پرسش اصلى در این گفتار نقد و بررسى چنین برداشتى از سیره حکومتى امام خمینى است. نگارنده این بحث را با مفروض قرار دادن الگوى وبر؛ در دو مقام پى گرفته است. در مقام اول با فرض اینکه اگر چنین برداشتى درست باشد؛ چگونه است که پدیده عادى سازى و روزمرّه شدن سیادت کاریزمایى در ایران بعد امام خمینى(ره) روندى کُند و بطىء دارد. اما مقام دوم بحث با فرض نادرست بودن چنین برداشتى (کاریزمایى بودن سیادت امام خمینى)، به این رویکرد توجه شده که اساسآ به دلایل مختلف، امام خمینى(ره) با علم به توانایى‌هاى ذاتى خود و میزان نفوذ در قلوب مردم ایران؛ هرگز سعى نکردند سیره حکومت دارى شان را بر سیاست کاریزمایى استوار نمایند. همین نکته اساسى دلیل عمده ما بر بطىء بودن فرایند عادى سازى (ترمیدور) در ایران بعد امام خمینى(ره) است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Imam Khomeini’s method of leadership and Weber’s control

نویسنده [English]

  • Davood Mahdi-zadegan
Academy of Islamic Thought and Culture
چکیده [English]

An important aspect of Imam Khomeini’s method of government
is the type of his control and authority. Most sociologists and
political science researchersuse Max Weber’s sociological model to
analyze the subject. According to the model, political control or
authority is divided into the three type of traditional, legal-rational,
and charismatic. Many researchershave assumed Imam Khomeini’s
political authority to be of the charismatic control type. The main
concern of this paper is the criticism and evaluation of this
conception of Imam Khomeini’s method of government. Having
accepted Weber’smodel, the writerof this paper follows up the issue
with respect to two problems. Firstly, assuming that such a
conception is correct, why was the process of naturalization and
routinalization of charismatic control in Iran after Imam Khomeini
so slow? Secondly, assuming that such a conception is incorrect,the
fact is that Imam Khomeini, beingaware of his intrinsiccapabilities
and his influence on the Iranian people, did not attempt to base his
method of government on charismatic control. This basic point is
our reason why the process of routinalization in Iran was very slow.

کلیدواژه‌ها [English]

  • control
  • political authority
  • Imam Khomeini
  • Sociology
  • charisma