گفتوگو درباره دموکراسى در جهان عرب اغلب متوجه جهتگیرىهاى مردان و زنان عادى است، به خصوص که پرسشها چنین مطرح مىشوند که آیا ایستارها و باورهاى عمومى که در راه برقرارى دموکراسى مانع ایجاد مىکنند، ممکن است به این باشد که سنتهاى مذهبى حاکم بر بیشتر کشورهاى عربى از ظهور فرهنگ سیاسى دموکراتیک جلوگیرى کنند. در حالى که پرسشهایى که اغلب و مکرر مطرح مىشوند درباره دیدگاههاى شهروندان عادى راجع به چیزى است که گاهى مواقع با عنوان عرب بدوى توصیف مىشوند و پاسخها نیز در بیشتر مواقع بر پایه اطلاعات برداشتگرایانه (امپرسیونیستى) و روایتى استوار است. به نظر مىرسد برخى تحلیلگران تحت تأثیر پندارهاى قالبى غربیان درباره اعراب و مسلمانان هستند و بر عکس، پژوهشهاى تجربى نظاممند راجع به ماهیت، پراکندگى و عوامل تعیین کننده گرایشهاى سیاسى در جهان عرب نادر است.برخلاف این وضعیت، مقاله حاضر در پى بررسى تأثیر و نفوذ اسلام بر گرایش به سمت دموکراسى است که در این زمینه از دادههاى مربوط به افکار عمومى کشورهاى فلسطین (کرانه باخترى و غزه)، مراکش، الجزایر و مصر استفاده مىکند. در نظر سنجىهایى که توسط محققان عرب یا با همکارى آنها صورت گرفته است، جداول مصاحبه که حاوى پرسشهایى درباره نحوه حکمرانى، دموکراسى و همچنین مفاهیم و کنشهاى مرتبط با اسلام است، طورى طراحى شدهاند که طیف وسیع و نمایانگرى از افراد بزرگسال را در این چهار کشور در بر مىگیرند. این نمونهبردارى در کشور مصر دو بار صورت گرفته است. این دادهها بنیاد تجربى قویى را براى پرداختن به پرسشهاى راجع به رابطه اسلام و دموکراسى در سطح فردى تحلیل فراهم مىکند.