بحث و بررسی پژوهشگران و تحلیلگران مسائل سیاسی در خصوص جریانهای مختلف اسلامگرا در دهههای اخیر و خصوصاً به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، همواره رو به افزایش بوده است، اما حادثة یازده سپتامبر 2001 در آمریکا، نقطة عطفی در این مطالعات و جهتگیریهای آن محسوب میشود. به اعتقاد بسیاری از محققان، از این مقطع به بعد، کلیشهها و برچسبهای ستیزهجویانه از اسلام و مسلمانان در دنیای غرب به شدت افزایش یافته، تا جایی که بسیاری مدعی شدهاند که اسلام و مسلمانان، مظهر تروریسم و اعمال خشونتآمیز در دنیای مدرن هستند. متأسفانه موج عظیمی از تبلیغات و نوشتههای سطحی و ژورنالیستی رسانههای غربی در چند سال اخیر، به بهانة اقدامات گروههای رادیکال و تندرویی چون القاعده، مسلمانان را مخالف تکثر، تنوع، تجدد، مذاکره، گفتوگو و سازش معرفی کرده و اعلام جنگ علیه تروریسم را به معنای جنگ علیه اسلام دانستهاند. در چنین فضایی، لزوم برنامهریزی گسترده برای مقابله با تهدید اسلامگرایان یا خطر سبز[1] مورد تأکید قرار گرفت. در این میان، معدود افراد محققی نیز وجود داشتهاند که در مراکز تحقیقاتی دانشگاهی، به بررسی عمیق ابعاد موضوع «اسلام و خشونت» پرداخته و تلاش کردهاند که به تحلیل ریشههای حوادث دهه اخیر در جهان اسلام و برخوردهای متفاوت مسلمانان با غرب بپردازند.