اثبات ولایت مطلقه فقیه از طریق برهان خلف و مستقیم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه یزد

چکیده

در عصر غیبت می‌توان از طریق برهان خلف نیز مشروعیت ولایت فقیه را اثبات کرد. با فرض خلف، یعنی فرض نفی حاکمیت فقیه در عصر غیبت، وضع از سه فرض خارج نیست: 1) حاکمیت طاغوت؛ بنابر نص کرایم قرآن و روایات، این فرض شرعاً ممتنع است. 2) عدم وجود حاکم: این فرض عادتاً ناممکن است و اگر ایجاد شود مستلزم اخلال نظام نوعی است. همچنین شرعاً جایز نیست. 3) حاکمیتی بین حق و باطل: این فرض محال است؛ زیرا اموری که به حق و باطل وصف شوند یا حق‌اند یا باطل و آنچه حق نباشد قطعاً باطل است؛ چراکه قرآن کریم فرموده فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ ؛ واسطه‌ای بین حق و باطل وجود ندارد. بنابراین با ممتنع بودن هر سه فرض، هیچ راهی جز پذیرش حاکمیت فقیه وجود ندارد. اقامه برهان مستقیم برای اثبات ولایت فقیه سه مقدمه دارد: 1) تعطیل حدود الاهی در عصر غیبت با وجود امکان اقامه آن جایز نیست؛ 2) مجری این احکام باید احکام را بداند (فقیه باشد)؛ 3. مجری برای اجرا باید حق تصرف در اموال و نفوس داشته باشد (ولایت). مجموع این مقدمات وجود ولایت فقیه را واجب می‌کند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Confirmation of Wilayat e- Faqih via Direct Reasoning and Proof by Reductio ad Absurdum

نویسنده [English]

  • Mohammadreza Shayeq
Assistant professor of Yazd University
چکیده [English]

It is possible to approve legitimacy of Wilayat e- Faqih via Proof by Reductio ad Absurdum. Supposing this proof as the negation of sovereignty of Faqih in occultation era, the condition is described by three hypotheses: 1. the sovereignty of tyranny according to Holy Quran and narrations which is legitimately impossible. 2. The nonexistence of sovereign which is usually impossible and if existing, it requires the disorder of any system that is not legitimately permitted as well. 3. The Sovereignty between right and wrong and it is considered impossible since the affairs described with right and wrong are considered either right or wrong and whatever is not right is definitely deemed to be wrong. 
In accordance with Holy Quran, there is no intermediary between right and wrong. Consequently, rejecting these three hypotheses, there is no way but the approval of jurist’s sovereignty. Performing the direct reasoning to confirm Wilayat e- Faqih is of three introductions: 1. the negation of divine limits in occultation era in spite of the possibility of its performance is not allowed, 2. The administrator of these decrees should be Faqih, 3. The administrator should be of authority over the properties and people. The total of these introductions necessitates the existence of Wilayat e- Faqih.

کلیدواژه‌ها [English]

  • authority
  • sovereignty
  • Faqih
  • tyranny
  • Wilayat e- Faqih