بررسی تطبیقی مشروعیت نافرمانی از حاکم جائر در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه علوم سیاسی جامعة المصطفی العالمیه

چکیده

رویکرد تطبیقی به مسائل و آموزه‌های فقهی از منظر مذاهب مختلف موجب تمییز وجوه افتراق و اشتراک همچنین پیدایش نقاط ضعف و قوت هر یک از دیدگاه‌ها می‌شود. یکی از مسائل مهم مورد اختلاف در مذاهب فقهی بحث نافرمانی مدنی از حاکم جائر است. پذیرش یا رد این مسئله تأثیرات زیادی بر تحولات سیاسی– اجتماعی جوامع اسلامی دارد. در فقه سیاسی شیعه نافرمانی از حاکم جائر امری لازم به شمار می‌رود. این امرموجب شکل‌گیری جنبش‌ها و حرکت‌های تهاجمی علیه استبداد داخلی و حکام جائر از جمله تکوین انقلاب اسلامی در جوامع شیعی شده است. بالعکس در فقه سیاسی اهل سنت نافرمانی از حاکم جائر امری مذموم و حرام و اطاعت از وی واجب است. گرچه نظریه‌های نادر مخالفی نیز در میان فقهای اهل سنت وجود دارد، اما به دلایل تاریخی این نظریه وجه غالب به خود گرفته است. این تلقی عمدتاً مانع شکل‌گیری انقلاب و مبارزات سیاسی گسترده علیه استبداد داخلی در جوامع سنی مذهب شده است. این مقاله در صدد است مسئله نافرمانی مدنی را با نگرش فقهی و توأم با رویکرد تطبیقی بررسی کند

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparative Study of the Legitimacy of Disobedience of Tyrant Rulers in the Political Jurisprudence of Shi’ah and Sunnite

نویسنده [English]

  • Mohammad Ali MirAli
Associate professor of politics,Jameah al-Mostafa al- Alamiah
چکیده [English]

A comparative approach towards the issues and the jurisprudential instructions in view of diverse religions can lead to the elucidation of the different and similar aspects along with the advent of the weak and strong points of each view. One of the significant issues being disagreed upon among the jurisprudential religions is the matter of civilly disobeying the tyrant ruler. The acceptance or rejection of this issue has a great impact on the political – social alterations of Islamic societies. According to the political thought of Shi’ah, it is essential to disobey the tyrant ruler. This issue has led to the development of movements as well as assertive actions against the internal dictatorship and tyrant rulers such as the initiation of Islamic Revolution in Shiite societies.
On the contrary, in the Sunnite political jurisprudence, this disobedience is considered a forbidden and reproached matter. In spite of the existence of a variety of opposite ideas among the Sunnite jurisprudents, this idea is dominant due to the historical reasons.
This interpretation is a hindrance towards the development of Revolution and the extended political fights against the internal dictatorship in Sunnite societies.
 This article is to study the issue of civil disobedience through a jurisprudential view together with a comparative approach

کلیدواژه‌ها [English]

  • Civil disobedience
  • political jurisprudence
  • Uprising
  • Tyrant ruler
  • jihad