دیالکتیک چهاربُعدی گذار به هم‌گرایی منطقه‌ای نمونه‌ی مطالعاتی غرب آسیا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری مطالعات خاورمیانه دانشگاه تهران، تهران، ایران

10.22081/psq.2022.73422

چکیده

مساله‌ی هم‌گرایی ملت‌ها اگرچه سابقه‎ی دیرینه‌ای دارد، بااین‌حال توجه علمی به این موضوع و تعقیب آن به‌مثابه یک کوشش علمی، پس از جنگ جهانی دوم و در مطالعات مرتبط با حوزه‎ی روابط بین‌الملل و پس‌ازآن به‌طور ویژه در حوزه‎ی مطالعات منطقه‌ای دنبال شده است. سوال این است که ناکامی کشورهای غرب آسیا در سودهی به هم‌گرایی منطقه‌ای از کجا ناشی می‌شود؟ فرضیه‌ی تحقیق این است که توفیق هم‌گرایی در غرب آسیا در گرو یک الگوی چهاربُعدی است که بتواند تمامی خلاهای موجود را پوشش داده و زمینه‌های لازم برای گذار به هم‌گرایی را میان بازیگران منطقه فراهم آورد. این الگو دربرگیرنده‌ی چهار ساحت: بینشی (اعتقادی)، انگیزشی، ساختاری و محیط کنش‌گری بازیگران است و با تمایزگذاری میان جهانِ شناخت‌های بازیگر با جهانِ انگیزه‌ها و ویژگی‌های شخصیتی ایشان، که از دیگر مولفه‌های روانی هم‌چون احساسات و تجارب و عواطف و منافع سرچشمه می‌گیرند، می‌کوشد تا به‌دلیل غلبه‌ی مولفه‌های کارگزارانه بر مولفه‌های ساختاری در منطقه‌ی غرب آسیا و به‌موازات بررسی مولفه‌های محیطی و ساختاری، بر هر دو سرمنشاء «انسان-‌محورِ» تاثیرگذار در کنش‌های بازیگران منطقه‌ای پرتو بتاباند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Four-Dimensional Dialectic of Transition to Regional Convergence: A Case Study of Western Asia

نویسنده [English]

  • hadi masoumi zare
PhD, Middle Eastern Studies, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]

The issue of convergence of nations has an old history, but a scientific study of the problem began after World War II in studies of international relations, particularly regional studies. The question is why west Asian countries fail to move toward regional convergence. The research hypothesis is that successful convergence in West Asia is owed to a four-dimensional model, which can fill all the present gaps and prepare the ground for convergence among regional players. The model involves four elements: insight (doctrinal), motivation, structure, and the acting environment of the players. With drawing a distinction between the world of the player’s cognitions and the world of their personal characters, which spring from other psychological factors such as feelings, experiences, emotions, and interests, this model seeks to shed light on both “human-centric” origins that affect in the actions of regional players because of the predominance of agential components over structural components in the West Asian region and in parallel with the study of environmental and structural elements.

کلیدواژه‌ها [English]

  • regional convergence
  • West Asia
  • insight-based sources
  • motivational sources
  • structural sources
  • environmental sources

عنوان مقاله [العربیة]

جدلیة الانتقال الرباعیة الأبعاد إلى التقارب الإقلیمی: دراسة حالة غرب آسیا

چکیده [العربیة]

على الرغم من أنّ قضیة تقارب الأمم ذات تاریخ طویل، إلا أنّ الاهتمام العلمی بهذا الموضوع ومتابعته کجهد علمی إنّما تمّ تعقّبه فی الدراسات المتعلّقة بمجال العلاقات الدولیة بعد الحرب العالمیة الثانیة، وبعد ذلک على وجه الخصوص فی مجال العلاقات الإقلیمیة. السؤال هو، من أین یأتی فشل دول غرب آسیا فی الدفع نحو التقارب الإقلیمی؟ فرضیة الدراسة هی أنّ نجاح التقارب فی غرب آسیا رهنٌ بنموذجٍ رباعی الأبعاد بإمکانه سدّ جمیع الثغرات الموجودة وتوفیر الأسس اللازمة للانتقال إلى التقارب بین الجهات الفاعلة فی المنطقة. یشتمل هذا النموذج على أربعة أصعدة: البصیرة (الاعتقاد)، التحفیز، الهیکلیة وبیئة عمل الجهات، وبالتمییز بین عالم معارف الجهة وعالم دوافعها وسماتها الشخصیة والتی تنشأ من مکوّنات نفسیة أخرى مثل المشاعر والتجارب والعواطف والاهتمامات، یسعى نظراً لهیمنة المکونات الفاعلة على المکونات الهیکلیة فی منطقة غرب آسیا وبالتوازی مع استعراض المکونات البیئیة والهیکلیة، فإنه یحاول إلقاء الضوء على کلا مصدرَی التأثیر "الإنسان والمحور" فی تصرفات الجهات الفاعلة الإقلیمیة.

کلیدواژه‌ها [العربیة]

  • التقارب الإقلیمی
  • غرب آسیا
  • مناشئ البصیرة
  • المناشئ التحفیزیة
  • المناشئ الهیکلیة
  • المناشئ البیئیة