بحث سنت و تجدد از دلمشغولیهاى اساسى ایران امروز است بىگمان حرکت به سمت توسعه اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى از ضروریات جامعه کنونى ماست. این حرکت با عنصرى قوى و قدرتمند مواجه است که نه توان نادیده گرفتن آن وجود دارد و نه به شکل موجود پذیرش مرجعیت محض آن مىتواند گرهاى از مشکلات کنونى راباز نماید. این عنصر که هنوز تعریف قابل قبولى از آن ارائه نشده است.، سنت است. راستى سنت چیست؟ و چگونه باید به آن نگریست؟آیا سنت صرفا مربوط به گذشته است یا حال و آینده را نیز در بر مىگیرد؟ اگر فقط گذشته را شامل مىشود آیا این همه پرداختن به موضوعى که تاریخ مصرف آن گذشته است معقول و منطقى است؟ آیا در سنت نکتهاى نهفته است که این همه پرداختن به آن را توجیه مىکند؟ بى تردید، سنت حلقه اتصال حال به گذشته است و از آنجا که حال خود حلقه وصل گذشته به آینده است پس سنت نه تنها مربوط به حال بلکه بخشى از آینده را نیز شامل مىشود لذا بىجهت آن را مبناى تمدن جدید اسلامى محسوب نکردهاند.
با این وصف هرگونه نگرشى به سنت کاملا" موجه است. مقاله حاضر مىکوشد تا به اختصار ضمن اشاره به تاریخچه نوسازى، نگاهى کوتاه و انتقادى به رویکردهایى که در برخورد با سنت قابل شناسایى است داشته باشند و برخى از پرسشهاى بالا را ایضاح نماید.