حکمرانی ، استبداد دیوانی و دولت مستحکم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی

10.22081/psq.2024.68295.2865

چکیده

در خرد حکمرانی، کارآمدی دولت بر بنیان مشارکت و بهره‌گیری از عقل جمعی بنا شده است. بررسیها نشانگر آنست که در کشور‌های ضعیف، محوریت مناقشات حول بنیان اساس نظام و خِرد دولت‌ بوده و مناظرات کمتر در قلمرو سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مطرح است. در حالیکه در کشورهای قوی، مناقشات و چانه‌زنی‌ها حول محور تصمیمات و سیاستها است و عقلانیتی که اساس حاکمیت بر آن بنا نهاده شده است، کمتر محل چالش و مناقشه است. اکنون این سوال مطرح است که ریشه این تفاوت در چیست و پیامدهای آن کدام است؟ این نوشتار با روشی تحلیلی به تفکیک دو نوع عقلانیت پایه و سیاستگذاری پرداخته و بر این باور است که شکل‌گیری استحکام کشور منوط به آن است که عقلانیت پایه، ایده دولت و مسائلی که حول آن شکل می‌یابد از میدان چانه‌زنی و چالشهای روزمره بدور مانده و در مقابل مسائلی که در حوزه عقلانیت سیاستگذاری و منافع ملی است هر اندازه محل کاوش مدام و گسترده و با بهره‌گیری از خرد جمعی بیشتر انجام پذیرد منجر به اتخاذ تصمیمات و سیاستهای بهینه خواهد گردید. با این وجود در کشورهای ضعیف هم دستگاه اجرایی و بوروکراسی و هم دشمنان نظام با انگیزه متفاوت تلاش دارند تا معرکه گفتگو را به مسائلی از سنخ نخست محدود کرده و مسائل نوع دوم را از دسترس مشارکت جمعی خارج سازند. در نتیجه ایده دولت تضعیف گردیده و تصمیمات حوزه منافع ملی، سیاستگذاری و تصمیم‌گیری نیز، بی‌بهره از خرد جمعی می‌گردد، و راه را بر دیکتاتوری دستگاه بوروکراسی و مدیران میانی هموار می‌سازد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Governance , tyranny of bureaucracy and Strong government

نویسنده [English]

  • Mojtaba Abdkhodaei
Department of International Relations, Faculty of Political Science and Law, Allameh Tabataba'i University
چکیده [English]

ددر خرد حکمرانی، کارآمدی دولت بر بنیان مشارکت و بهره‌گیری از عقل جمعی بنا شده است. بررسیها نشانگر آنست که در کشور‌های ضعیف، محوریت مناقشات حول بنیان اساس نظام و خِرد دولت‌ بوده و مناظرات کمتر در قلمرو سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مطرح است. در حالیکه در کشورهای قوی، مناقشات و چانه‌زنی‌ها حول محور تصمیمات و سیاستها است و عقلانیتی که اساس حاکمیت بر آن بنا نهاده شده است، کمتر محل چالش و مناقشه است. اکنون این سوال مطرح است که ریشه این تفاوت در چیست و پیامدهای آن کدام است؟ این نوشتار با روشی تحلیلی به تفکیک دو نوع عقلانیت پایه و سیاستگذاری پرداخته و بر این باور است که شکل‌گیری استحکام کشور منوط به آن است که عقلانیت پایه، ایده دولت و مسائلی که حول آن شکل می‌یابد از میدان چانه‌زنی و چالشهای روزمره بدور مانده و در مقابل مسائلی که در حوزه عقلانیت سیاستگذاری و منافع ملی است هر اندازه محل کاوش مدام و گسترده و با بهره‌گیری از خرد جمعی بیشتر انجام پذیرد منجر به اتخاذ تصمیمات و سیاستهای بهینه خواهد گردید. با این وجود در کشورهای ضعیف هم دستگاه اجرایی و بوروکراسی و هم دشمنان نظام با انگیزه متفاوت تلاش دارند تا معرکه گفتگو را به مسائلی از سنخ نخست محدود کرده و مسائل نوع دوم را از دسترس مشارکت جمعی خارج سازند. در نتیجه ایده دولت تضعیف گردیده و تصمیمات حوزه منافع ملی، سیاستگذاری و تصمیم‌گیری نیز، بی‌بهره از خرد جمعی می‌گردد، و راه را بر دیکتاتوری دستگاه بوروکراسی و مدیران میانی هموار می‌سازد..

کلیدواژه‌ها [English]

  • The reasion of governance
  • the idea of state
  • tyranny
  • rationality
  • national interests