تأثیر عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی حوزۀ خلیج‌فارس بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، واحد شهرضا، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران.

2 گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، واحد شهرضا، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرضا، ایران

3 گروه معارف اسلامی، واحد نجف‌آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف‌آباد، ایران.

10.22081/psq.2025.70870.2947

چکیده

در سال‌های اخیر روند عادی‌سازی روابط دیپلماتیک میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی حوزۀ خلیج ‌فارس، به‌ویژه امارات متحدۀ عربی، بحرین و تا حدودی عربستان سعودی، به یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین تحولات ژئوپلیتیک در منطقۀ خاورمیانه و خلیج‌ فارس تبدیل شده است. این تحولات که به‌ویژه پس از امضای توافق‌نامه‌های موسوم به «توافق‌نامه‌های ابراهیم» در سال ۲۰۲۰م. شدت یافتند، موجب ایجاد تغییرهای قابل‌توجهی در نظم امنیتی، موازنۀ قدرت و آرایش ائتلاف‌های منطقه‌ای شدند. ج. ا. ا. به‌ عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، این روند را تهدیدی مستقیم علیه منافع راهبردی، امنیتی و ژئوپلیتیک خود تلقی می‌کند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر روند عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی حاشیۀ خلیج‌ فارس بر روابط خارجی (به‌ویژه روابط سیاسی و امنیتی) ج. ا. ا. با کشورهای منطقه است. مسئلۀ پژوهش این‌گونه تعریف می‌شود: عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی حوزۀ خلیج‌ فارس چه تأثیراتی بر جهت‌گیری‌ها، الگوهای رفتاری و رویکردهای سیاست خارجی ج. ا. ا. در تعامل با کشورهای منطقه به‌ویژه همسایگان جنوبی خود داشته است؟ در راستای پاسخ به این پرسش، فرضیۀ اصلی پژوهش بیان می‌دارد که عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی به برهم‌خوردن موازنۀ راهبردی منطقه به
نفع اسرائیل، افزایش تمرکز کشورهای عربی بر مسائل امنیتی به‌جای همکاری‌های اقتصادی با ایران و همچنین تقویت ائتلاف‌های امنیتی جدید با مشارکت اسرائیل منجر شده است که این روند به تضعیف جایگاه منطقه‌ای ج. ا. ا. خواهد انجامید. روش‌شناسی این پژوهش کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده‌ها از طریق منابع کتابخانه‌ای، اسناد رسمی، تحلیل‌های راهبردی، گزارش‌های اندیشکده‌ها و مقالات علمی صورت گرفته است. برای تحلیل داده‌ها و تبیین پدیدۀ مورد بررسی، از چارچوب نظری مکتب امنیتی کپنهاگ استفاده شده است. این مکتب نظری تمرکز خود را بر مفهوم «امنیتی‌سازی» قرار می‌دهد؛ به این معنا که چگونه یک بازیگر، یک موضوع خاص (در اینجا ایران) را به عنوان تهدید امنیتی معرفی می‌کند و از این طریق مشروعیت اقدامات خود علیه آن را افزایش می‌دهد. بر اساس این چارچوب نظری، ایران در گفتمان سیاسی و امنیتی برخی دولت‌های عربی و اسرائیل، به‌ عنوان منبع تهدید معرفی شده و همین مسئله باعث تشدید انزوای دیپلماتیک و افزایش فشارهای امنیتی بر ج. ا. ا. شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که تا پیش از وقوع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳م. روند عادی‌سازی روابط منجر به افزایش تعاملات امنیتی، اطلاعاتی و نظامی میان اسرائیل و برخی دولت‌های عربی مانند امارات و بحرین گردیده بود. این همکاری‌ها با هدف مقابله با تهدیدهای مشترک- که یکی از آنها ایران تلقی می‌شد- سازمان‌دهی شده بودند و از حمایت ضمنی ایالات متحده آمریکا نیز برخوردار بودند. در‌نتیجه نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران در برخی از کشورهای عربی کاهش یافت، ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی با محوریت کشورهای عربی و اسرائیل شکل گرفتند و فشارهای دیپلماتیک علیه ایران افزایش یافتند؛ همچنین چشم‌انداز همکاری اقتصادی میان ایران و برخی کشورهای خلیج‌ فارس تضعیف شد و رویکرد این کشورها به‌ سوی همکاری با اسرائیل در حوزه‌های فنّاوری، امنیت سایبری، انرژی و تجارت جهت یافت. با این حال، جنگ غزه و رویدادهای پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳م. موجب تغییراتی در این روند گردید. حملۀ گستردۀ حماس به اسرائیل و واکنش نظامی سنگین این رژیم، باعث خشم افکار عمومی جهان عرب شد و برخی دولت‌های عربی برای جلوگیری از فشار داخلی و حفظ مشروعیت، روند رسمی عادی‌سازی را متوقف یا کُند کردند. با وجود این، به نظر می‌رسد که همکاری‌های امنیتی پشت‌پرده همچنان ادامه دارد. ج. ا. ا. نیز در واکنش به این تحولات، تلاش‌های خود را برای تقویت توان‌مندی نظامی، افزایش تعاملات دیپلماتیک با متحدان منطقه‌ای و استفاده از ابزارهای جنگ هیبریدی و دیپلماسی چندجانبه برای مقابله با تهدیدهای نوظهور افزایش داده است. نتیجه‌گیری نهایی پژوهش بیانگر آن است که عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی خلیج‌ فارس، به‌ویژه در دورۀ پیش از جنگ غزه، موجب تضعیف جایگاه منطقه‌ای ایران، کاهش روابط دیپلماتیک با برخی کشورهای عربی و شکل‌گیری بلوک‌های جدید امنیتی ضدایرانی گردیده است. با وقوع جنگ غزه، هرچند روند رسمی عادی‌سازی متوقف شد، تهدیدها برای ایران کاهش نیافت و حتی موجب بازنگری راهبردی در سیاست خارجی ج. ا. ا. شد. در‌نتیجه ایران ناچار به گسترش دکترین بازدارندگی، افزایش تعامل با محور مقاومت و بهره‌گیری بیشتر از ابزارهای دیپلماسی عمومی و مقاومت غیرمستقیم شده است تا بتواند در برابر چالش‌های امنیتی جدید ایستادگی کند و نفوذ منطقه‌ای خود را بازتعریف نماید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Impact of the Normalization of Relations between Israel and the Arabic States of the Persian Gulf on the Foreign Relations of the Islamic Republic of Iran with Countries in the Region

نویسندگان [English]

  • Mohammad sadegh Farhadi 1
  • Nafiseh Vaez Shahrestani 2
  • Seyed Mohammadahi Shariati 3
1 Department of Political Science and International Relations, Shahreza Branch, Islamic Azad University, Shahreza, Iran
2 Department of Political Science and International Relations, Shahreza Branch, Islamic Azad University, Shahreza, Iran
3 Department of Islamic Studies, Najafabad Branch, Islamic Azad University, Najafabad, Iran.
چکیده [English]

In recent years, the process of normalizing diplomatic relations between the Zionist regime and some Arab countries of the Persian Gulf, particularly the United Arab Emirates, Bahrain, and to some extent Saudi Arabia, has become one of the most significant and impactful geopolitical developments in the Middle East and the Persian Gulf region. These developments, which particularly intensified after the signing of the agreements known as the "Abraham Accords" in 2020, have led to substantial changes in the security order, power balance, and alignment of regional alliances. The Islamic Republic of Iran, as one of the key regional actors, views this process as a direct threat to its strategic, security, and geopolitical interests. The primary objective of this research is to examine the impact of the normalization of relations between Israel and the Persian Gulf Arab countries on the foreign relations (particularly political and security relations) of the Islamic Republic of Iran with the countries of the region. The research problem is defined as follows: What impact has the normalization of relations between Israel and the Arab countries of the Persian Gulf had on the orientations, behavioral patterns, and foreign policy approaches of the Islamic Republic of Iran in its interactions with the countries of the region, particularly its southern neighbors? In order to answer this question, the main hypothesis of the research states that the normalization of relations between Israel and the Arab countries has led to the disruption of the regional strategic balance in favor of Israel, an increased focus by the Arab countries on security issues rather than economic cooperation with Iran, and the strengthening of new security alliances involving Israel. This process is expected to weaken the regional position of the Islamic Republic of Iran.The methodology of this research is qualitative and based on a descriptive-analytical approach. Data collection was carried out through library sources, official documents, strategic analyses, think tank reports, and academic articles. To analyze the data and explain the phenomenon under study, the theoretical framework of the Copenhagen School of security studies was used. This theoretical school focuses on the concept of "securitization," meaning how an actor introduces a particular issue (in this case, Iran) as a security threat, thereby increasing the legitimacy of its actions against it. Based on this theoretical framework, Iran has been portrayed as a source of threat in the political and security discourse of some Arab states and Israel, which has contributed to the intensification of its diplomatic isolation and the increase of security pressures on the Islamic Republic of Iran. The findings of the research indicate that, prior to the Gaza war on October 7, 2023, the process of normalizing relations had led to increased security, intelligence, and military interactions between Israel and certain Arab states, such as the UAE and Bahrain. These collaborations were organized with the goal of countering common threats-one of which was considered to be Iran—and were implicitly supported by the United States. As a result, Iran’s regional role and influence in some Arab countries diminished, political and security alliances centered around Arab states and Israel were formed, and diplomatic pressures against Iran increased. Furthermore, the prospect of economic cooperation between Iran and some Persian Gulf countries weakened, while these countries shifted their focus toward collaboration with Israel in the areas of technology, cybersecurity, energy, and trade. However, the Gaza war and the events following October 7, 2023, led to changes in this process. Hamas’s extensive attack on Israel and the heavy military response from the regime provoked outrage among the Arab world’s public opinion, prompting some Arab governments to halt or slow down the formal normalization process in order to avoid internal pressure
and preserve their legitimacy. Nevertheless, it appears that behind-the-scenes security cooperation continues. In response to these developments, the Islamic Republic of Iran has intensified its efforts to strengthen its military capabilities, increase diplomatic interactions with regional allies, and utilize hybrid warfare tools and multilateral diplomacy to counter emerging threats. The final conclusion of the research indicates that the normalization of relations between Israel and the Persian Gulf Arab countries, particularly in the period before the Gaza war, led to a weakening of Iran’s regional position, a reduction in diplomatic relations with some Arab states, and the formation of new anti-Iran security blocs. Although the Gaza war led to a halt in the formal normalization process, the threats to Iran did not decrease and, in fact, prompted a strategic review in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. As a result, Iran has been compelled to expand its deterrence doctrine, increase interactions with the axis of resistance, and make greater use of public diplomacy and indirect resistance tools in order to withstand new security challenges and redefine its regional influence.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Normalization of relations
  • Israel
  • Persian Gulf Arab countries
  • Islamic Republic of Iran
  • Copenhagen School
  • Gaza War
اختیاری امیری، ر.، محمدی، م.ر. (1400). تأثیر مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای حوزۀ خلیج فارس بر سیاست همسایگی ایران. سیاست خارجی، 35(3)، صص 129-150.
ارغوانی پیرسلامی، ف. (1401). اعراب و انتخاب در شرایط موازنۀ تهدید؛ تهدیدانگاری ایران و عادی‌سازی روابط با اسرائیل. روابط خارجی، 14(4)، صص 3-36.
بوزان، ب. (1999). مردم، دولت‌ها و هراس. تهران: مؤسسه مطالعات استراتژیک.
دهشیری، م.ر.، غفوری، م. (1395). الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران در قبال سیاست‌های خاورمیانه‌ای جدید آمریکا. سیاست‌های راهبردی کلان، 12(3).
دهقانی فیروزآبادی، س.ج. (1395). روند امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران توسط لابی اسرائیل در امریکا از منظر مکتب کپنهاگ. پژوهش‌های راهبردی سیاست، 5(17)، صص. 39-58.
زیبایی، م. (1401). پیامدهای فرایند عادی‌سازی مناسبات اعراب و اسرائیل بر محیط امنیتی ج. ا. ا. (2010-2021). مطالعات سیاسی جهان اسلام، 10(3)، صص. 31-62.
شاه‌رضایی، م.ح. (1403). پیامدهای روند عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عرب منطقه خلیج فارس و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران. تحولات سیاسی- اجتماعی معاصر ایران، 3(3)،
صص. 66-85.
عالیشاهی، ع.ر. (1399). تأثیر ائتلاف راهبردی امارات و رژیم صهیونیستی بر امنیت خلیج فارس. آفاق امنیت، 13(49).
عراقی، ع. (1403). تبیین تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران متأثر از عادی‌سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی. مطالعات بین‌رشته‌ای دانش راهبردی، 14(56)، صص. 31-67.
عزین‌آبادی، ر.ا. (1402). عادی‌سازی روابط با همسایگان جمهوری اسلامی ایران؛ راهبرد رژیم صهیونیستی برای فرار از دام بازدارندگی. محیط‌شناسی راهبردی ج.ا.ایران، 7(4)، صص. 71-96.
فیروزی، ع. (1403). استراتژی رژیم صهیونیستی اسرائیل در تهدید‌جلوه‌دادن جمهوری اسلامی ایران جهت عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل. مطالعات راهبردی بسیج، 27(105)، صص. 117-164.
قنبری، م.ر. (1403). تأثیر بهبود مناسبات تهران- ریاض بر عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم اسرائیل. جستارهای سیاسی معاصر، 15(14)، صص. 217-235.
لطفیان، س. (1396). دیدگاه راهبردی اسرائیل و برآورد تهدید امنیتی آن برای خاورمیانه. سیاست، شماره 7.
معتضد راد، آ. (1402). عادی‌سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن بر امنیّت ملّی جمهوری اسلامی ایران. سیاست خارجی. 37 (1)، صص. 181-200.
موسوی، س.م. (1400). نقش روسیه در امنیت منطقه غرب آسیا از منظر مکتب کوپنهاگ. محیط‌شناسی راهبردی جمهوری اسلامی ایران. 5(3)، صص 147-174.
نصر اصفهانی، م. (1401). بررسی عادی‌سازی روابط اعراب و رژیم اشغالگر فلسطین و پیامدهای آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران. مطالعات بیداری اسلامی، 11(3)، صص. 85-108.
نیاکویی، س. ا. (1399). گسترش روابط شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل: تبیینی از منظر واقع‌گرایی. سیاست جهانی، 9(3).
واعظ، ح. (1402). عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم اسرائیل و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران: تهدیدات علیه محور مقاومت. مطالعات بینالمللی، 19(4)، صص. 287-314.