آژانس دارپا و حفظ چرخه بحران در خاورمیانه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری روابط بین‎الملل،واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران

2 دانشیار گروه روابط بین الملل، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران

10.22081/psq.2025.70538.2929

چکیده

بحران و خاورمیانه (غرب آسیا) در قرن بیست و یکم دو مفهوم قرین و همراه هم بوده اند. فهم تداوم چرخه بحران در خاورمیانه، مسئله دائمی پژوهشگران معاصر است. وجود زمینه های داخلی و حضور قدرت‎های بزرگ در خاورمیانه همواره بخش مهمی از فرایند و چرخه بحران در خاورمیانه محسوب می‎شود. ایالات متحده از نیمه دوم قرن بیستم بیشترین حضور را در خاورمیانه داشته است. در کنار حضور مستقیم دولت ایالات متحده، بخش های خصوصی مختلف اقتصادی، نظامی و.... نیز در مناطق ذی نفوذ این کشور حضوری فعال داشته اند و بسیار از تحولات سهیم و اثرگذار بوده اند. مسئله پژوهش حاضر این است که صنعت اسلحه‎سازی به عنوان یکی از صنایع بخش خصوصی که بیشترین همکاری را با نهاد پنتاگون دارد، به چه میزان بر ایجاد بحران در خاورمیانه موثر بوده است. و مشخصا این پرسش مطرح می‎شود که آژنس دارپا به عنوان یکی از بزرگترین شرکت‎های سازنده اسلحه در ایالات متحده چگونه بر سیاستگذاری های ایالات متحده در مورد خاورمیانه اثرگذار است؟ به نظر می‎رسد (فرضیه) آژانس دارپا به عنوان پیشروترین و عظیم ترین مجموعه صنایع اسلحه سازی در ایالات متحده با ابداعات خارق‎العاده در عرصه جنگ‎افزارها بدنبال سوق‎دادن سیاست‎گذاری خارجی این کشور به سمت جنگ‎افروزی در منطقه خاورمیانه در راستای فروش بیشتر تسلیحات نظامی و افزایش قدرت خود در عرصه نظام بین‎الملل است. این مقاله بر این مفروض استوار است که به علت وجود زمینه های ناامن ساز نظیر منازعات دینی، ژئوپلتیکی، طوائفی، و... انگیزه مناسب برای گروه های مختلف برای خرید تجهیزات نظامی در این منطقه بیش از سایر مناطق است در نتیجه این صنایع به راحتی می توانند بازار مناسب فروش تجهیزات را بیایند. به منظور بررسی فرضیه، با بهره‎گیری از نظریه رئالیسم تهاجمی تلاش می‎شود تا همراستاشدن سیاست خارجی ایالات متحده و منافع شرکت دارپا و بحرا‎ن‎آفرینی در خاورمیانه تحلیل شود. دستاورد پژوهش این است که دو عنصر وجود زمینه داخلی (منازعات درون منطقه ای) و مداخله قدرت های بزرگ موجب می شود که بازار مناسبی برای شرکت های فروش اسلحه ایجاد شود، و بر اساس لابی های درون قدرت ایالات متحده و ارتباط با گروه های فعال در منطقه به اهداف خود دست می یابد. کاهش مداخله مجموعه های نظیر دارپا، صرفا از طریق ایجاد همگرایی و کاهش منازعات و یا ایجاد مجموعه های امنیتی درون منطقه ای به دست می آید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

آژانس دارپا و حفظ چرخه بحران در خاورمیانه

نویسندگان [English]

  • پژوهشگاه اسلامی 1
  • alireza rezaei 2
  • ghasem torabi 2
1 PhD student in International Relations, Hamedan Branch, Islamic Azad University, Hamedan, Iran
2 Associate Professor, Department of International Relations, Hamedan Branch, Islamic Azad University, Hamedan, Iran
چکیده [English]

بحران و خاورمیانه (غرب آسیا) در قرن بیست و یکم دو مفهوم قرین و همراه هم بوده اند. فهم تداوم چرخه بحران در خاورمیانه، مسئله دائمی پژوهشگران معاصر است. وجود زمینه های داخلی و حضور قدرت‎های بزرگ در خاورمیانه همواره بخش مهمی از فرایند و چرخه بحران در خاورمیانه محسوب می‎شود. ایالات متحده از نیمه دوم قرن بیستم بیشترین حضور را در خاورمیانه داشته است. در کنار حضور مستقیم دولت ایالات متحده، بخش های خصوصی مختلف اقتصادی، نظامی و.... نیز در مناطق ذی نفوذ این کشور حضوری فعال داشته اند و بسیار از تحولات سهیم و اثرگذار بوده اند. مسئله پژوهش حاضر این است که صنعت اسلحه‎سازی به عنوان یکی از صنایع بخش خصوصی که بیشترین همکاری را با نهاد پنتاگون دارد، به چه میزان بر ایجاد بحران در خاورمیانه موثر بوده است. و مشخصا این پرسش مطرح می‎شود که آژنس دارپا به عنوان یکی از بزرگترین شرکت‎های سازنده اسلحه در ایالات متحده چگونه بر سیاستگذاری های ایالات متحده در مورد خاورمیانه اثرگذار است؟ به نظر می‎رسد (فرضیه) آژانس دارپا به عنوان پیشروترین و عظیم ترین مجموعه صنایع اسلحه سازی در ایالات متحده با ابداعات خارق‎العاده در عرصه جنگ‎افزارها بدنبال سوق‎دادن سیاست‎گذاری خارجی این کشور به سمت جنگ‎افروزی در منطقه خاورمیانه در راستای فروش بیشتر تسلیحات نظامی و افزایش قدرت خود در عرصه نظام بین‎الملل است. این مقاله بر این مفروض استوار است که به علت وجود زمینه های ناامن ساز نظیر منازعات دینی، ژئوپلتیکی، طوائفی، و... انگیزه مناسب برای گروه های مختلف برای خرید تجهیزات نظامی در این منطقه بیش از سایر مناطق است در نتیجه این صنایع به راحتی می توانند بازار مناسب فروش تجهیزات را بیایند. به منظور بررسی فرضیه، با بهره‎گیری از نظریه رئالیسم تهاجمی تلاش می‎شود تا همراستاشدن سیاست خارجی ایالات متحده و منافع شرکت دارپا و بحرا‎ن‎آفرینی در خاورمیانه تحلیل شود. دستاورد پژوهش این است که دو عنصر وجود زمینه داخلی (منازعات درون منطقه ای) و مداخله قدرت های بزرگ موجب می شود که بازار مناسبی برای شرکت های فروش اسلحه ایجاد شود، و بر اساس لابی های درون قدرت ایالات متحده و ارتباط با گروه های فعال در منطقه به اهداف خود دست می یابد. کاهش مداخله مجموعه های نظیر دارپا، صرفا از طریق ایجاد همگرایی و کاهش منازعات و یا ایجاد مجموعه های امنیتی درون منطقه ای به دست می آید.

کلیدواژه‌ها [English]

  • سیاست
  • خارجی
  • ایالات
  • متحده
  • بحران
  • شرکت‎های
  • نظامی
  • صنعتی
  • آژانس دارپا
  • خاورمیانه