جنبش طالبان، جنبشى است متشکل از نیروهاى مردم پشتون افغانستان که از لحاظ فکرى، از خارج از مرزهاى این کشور تغذیه مىشود. تفکر مذهبى ـ سیاسى کنونى طالبان، ریشه در اندیشههاى اسلامى شناخته شده در داخل جامعه افغانستان ندارد. تفکر رایج در جامعه افغانستان، تفکر اخوانى، لیبرالى و اصلاحى از نوع خردگرایانه آن است و بنیادگرایى افراطى نوع طالبانى، صرفاً در مناطق روستایى در حد انسجام نیافته، حضور داشته که به عنوان یک اندیشه جدى هیچ گاه قابل توجه نبوده است. اما تحولات دو دهه اخیر با توجه به زمینههاى تاریخى، سبب شکل گیرى و رشد نوع تفکر طالبانى در این کشور گردید.
تفکر طالبانى اگر چه در ظاهر به عنوان تفکر خالص اسلامى در افغانستان تبلیغ مىگردد و حتى بعضى از کشورهاى همجوار را نیز تحت تأثیر ماهیت اسلامى خود قرارداده است؛ اما با یک ارزیابى عمیق از سنّتهاى قبیلهاى افغانستان و نقش عرف و «عنعنات» در فرهنگ روستایى و قبایلى این کشور، درمىیابیم که تفکر جدید به همان اندازه که ماهیت مذهبى دارد، ماهیت قبایلى نیز دارد. درستى این ادعا با تحلیل مقایسهاى بین تفکر طالبان در داخل جامعه افغانستان و الگوى مادر در دو کشور پاکستان و عربستان، بیش از پیش روشن مىگردد. در عین حال، اندیشه جنبش طالبان به دور از ویژگیهاى محلّى و تفسیرهاى متأثر از فرهنگ داخلى، اندیشهاى است که در شبه قاره هند و برخى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس به صورت اندیشه رسمى مطرح بوده و در میان تودههاى مردم (نه نخبگان) ریشه عمیقى پیدا نموده است.