آقاى عبدالوهاب فراتى پایان نامه خود را در زمستان 1377 با عنوان «اندیشه سیاسى سید جعفر کشفى» که با راهنمایى دکتر حاتم قادرى و مشاوره حجة الاسلام والمسلمین ابوالفضل شکورى تنظیم کرده بود، مطرح و به دفاع از آن پرداخت. وى در پاسخ به این سؤال اصلى که «دیدگاه کشفى درباره ویژگىها و انواع دولت بر چه چیزى استوار است؟» این فرضیه را ارایه داد: «داورى کشفى درباره ویژگىها و انواع دولت، مبتنى بر دیدگاهى است که او راجع به ماهیت عقل و جهل و کیفیت اتصال آنها با عالم ناسوت دارد.» و نتیجه گرفت که نقطه آغازیى و محورى اندیشه سیاسى کشفى عقل و جهل است. او معتقد است عقل بعنوان صادر اول، نخستین منطوقى است که از کتم عدم پا به عرصه وجود نهاده و با یک فاصله زمانى موهوم از قوس وجوب و قدم پروردگار حدوث یافته است، کشفى عقل را همان شرع اما در قالبى دیگر مىداند. جهان در جهانشناسى کشفى عرصه گشت و بازگشت (ادبار و اقبال) عقل و مواجهه آن با جهل است. از نظر وى این ادبار و اقبال عقل که از هبوط حضرت آدم(ع) آغاز و تا پایان دنیا فرجام مىیابد در کنار ستیز همیشگىاش با جهل، سرنوشت محتوم جهان و تاریخ بشریت است. در واقع او جهان را آمیختهاى از عقل و جهل مىداند و در تلاش است تا جامعه، تاریخ و انواع دولت را بر اساس آن دو تبیین نماید. دولت در اندیشه او یا حق است و یا باطل. دولت حق یا مدینه الهیه، تنها در زمانى میسر است که حضور عقل یا روح مهدى ممکن باشد. چنین امکانى در دو مقطع از تاریخ بشر رخ داده و یا رخ مىدهد. دولت فقه اولیه، امامت ائمه، ریاست حکمت و ریاست افاضل، گونههایى از دولتند که در عصر نبوت مىتوانند ثمره اخرویه و بقائیه را بر حیات اهل مدینه مترتب سازند. دولت حقه ثانویه نیز که در عصر ولایت برپا مىگردد کاملترین دولتى است که ابناء عقل در پناه آن به بالاترین فضایل انسانى دست مىیابند. از نظر کشفى مشروعیت دولت دینى در عصر غیبت برخاسته از میزان ارتباط حاکم دینى با عقل کل و اشاعه خیرات و ازاله شرور است و مردم نیز وظیفه دارند تا از چنین دولتى اطاعت کنند. در نهایت به دولتى که از معیارهاى او خارج است لقب جائر مىدهد. سازماندهى پایان نامه شامل مقدمه، عصر کشفى، زندگى، روش شناسى، جهان بینى، انسان شناسى، دولت شناسى، فرجام شناسى و نتیجه گیرى مىباشد.