چنانکه گذشت هدف از نوشته حاضر، بررسى کنش سیاسى روحانیت در قبال نظام سیاسى است. پیروزى انقلاب اسلامى و تأسیس جمهورى اسلامى ایران، به همسویى و هم نگرى ابن بخش از نیروهاى اجتماعى با نظام سیاسى، انجامید. در نتیجه، روحانیان در سه سطح وارد فرایند سیاستگزارى شدند: 1) درتصمیم سازى؛ 2)دراجرا؛ 3) در حل بحرانها. نگاهى به کار ویژه هاى روحانیت، درک این کنشها را آسانتر مىسازد.
حال براى بررسى مبانى رفتارى و سمت گیرى روحانیت نسبت به نظام سیاسى، بهره گیرى از الگوى فرهنگ سیاسى، بهتر راه گشاست. این نکته دور از واقع نیست که در میان روحانیون نیز مانند بسیارى از جوامع کوچک و بزرگ، تسلط یک فرهنگ سیاسى مشخص وجود ندارد و به طور معمول، تألیفى از گونه هاى مختلف فرهنگ سیاسى به چشم مى خورد. بنابر این، از سه گونه کلان فرهنگ سیاسى؛ مشارکت جو، پیرومنش و کوچک اندیش (محدود) مىتوان سخن گفت.