چرا باید اطاعت کنیم؟ چرا در یک جامعه برخى به عنوان فرمانروا و عدهاى کثیر به عنوان فرمانبردار، ملزم به اطاعت از طبقه فرمانروا هستند؟ اساسا، حاکمان حق حکومت کردن را از کجا به دست مىآورند؟ اینها پرسشهاى اساسى در طول تاریخ تفکر سیاسى بوده است. اگر نتوان پاسخ رضامندى به این سؤالها داد، همه نظام سیاسى با تمام تشکیلات، قوانین و ارزشهاى آن، آسیبپذیر خواهند بود. اما چنانچه «حقانیت» یا «مشروعیت» هر نظام از حیث سرچشمه پیدایى آن در اذهان مردم مستقر گردد، ثبات و تداوم قدرت سیاسى تضمین شده و نهادهاى وابسته به آن مىتوانند کار خود را به سهولت انجام دهند. در یک تقسیمبندى، مشروعیت، در دو حوزه جامعهشناسى سیاسى و فلسفه سیاسى مطرح مىشود