شاید بتوان بیشترین موارد تشابه را در جایگاه امنیت، میان اسلام و برداشت انترناسیونالیستى یافت؛ برداشتى که معتقد به همکارى در میان کشورها است. در اینجا دو اصل حفظ دارالاسلام و اصل نفى سبیل در سیاست خارجى اسلام مىتواند مورد دقّت قرار گیرد. تلاش براى حفاظت از مملکت اسلامى در ارتباطات مختلف خارجى و همچنین جلوگیرى از تسلط بیگانگان بر بلاد اسلامى، مىتواند مبناى همکارى با دول دیگر قرار گیرد. در دیدگاه امام نیز مسایلى چون وحدت جهان اسلام، ترغیب سران دولتهاى بزرگ به توجّه به اسلام(دعوت امام از گورباچف به شناخت بیشتر از اسلام) مىتواند مبناى این همکارى قرار گیرد. با وجود این با توجّه به اینکه امام در راستاى استقرار نظام ج.ا.ا کاملاً خودشان را رویاروى امپریالیسم مىدیدند، کمتر در زمینه همکارى همه جانبه با دول دیگر اندیشه مىک رد و بیشتر به چگونگى وحدت و ارتباط با امّت اسلامى و ملل مستضعف جهان فکر مى نمود