جهان اسلام از آغاز رویارویى خود با دنیاى متجدد، شاهد واکنشهاى متعدد و متفاوتى در برابر آن بوده است. این واکنشها به شکلگیرى جریانهاى متعدد فکرى و سیاسى ـ اجتماعى در جهان اسلام انجامیده است. در کتاب جوان مسلمان و دنیاى متجدد، این جریانها در دو دوره بررسى شدهاند. در دوره نخست چهار جریان زیر به وجود آمد :
1. جریان سلفىگرى که معتقد بود «باید براى تقویت و تحکیم دوباره اسلام به تعالیم اصیل و اولیه قرآن و پیامبر اکرم 9 آن چنان که سلف[صالح] مىفهمیده است، باز گردند[و] بکوشند تا با تمسک به تعالیم قرآن و حدیث، خلوص اولیه تاریخ اسلامى را باز یابند». وهابىگرى نمونهاى تمام عیار از این جریان است؛
2. جریان «اصلاح گران تجدد طلب» که عقیده داشتند لازم است اسلام براى همسو و همراه شدن با هجوم غربى که جهان نگرى و فلسفه و ایدئولوژى خاص خود را دارد، تعدیل و نوسازى شود. این جریان، طیف وسیعى از اندیشه وران و جنبشهاى اسلامى را در بر مىگیرد؛