محققانى که موضوع اندیشه سیاسى اسلام را بررسى مىکنند، در پیدایش مباحث عقلى، هر کدام به پررنگ کردن بعضى از عوامل پرداخته و آن را اساسى قلمداد کردهاند. آنان خواستهاند بین آن عامل و آغاز و رشد عقلانیّت در جهان اسلام، رابطه برقرار کنند؛ در حالى که در پیدایش پدیدههاى اجتماعى و همچنین آغاز اندیشه در موضوعى خاص، معمولاً عوامل مختلفى مؤثرند و نمىتوان صرفا به عوامل خارجى یا داخلى استناد کرد و بهتر است که مجموعه زمینهها در نظر گرفته شود. بنابر این در این مقال، به مهمترین زمینههایى که به نظر مىرسد داراى نقش بیشترى باشند، اشاره مىکنیم. زمینهها و عواملى همانند نزول قرآن، پیدایش فرقههاى مسلمان، گسترش متصرفات مسلمین و نهضت ترجمه به ترتیب مورد بحث و بررسى قرار مىگیرند.
آنچه در این مورد اساسى به شمار مىرود، پدیده بسیار مهم وحى و نزول قرآن است. مىتوان گفت که در اثر گذشت زمان، ابعاد مختلف قرآن روشن شده و جهت فهم معناى آن، تلاشها و زحمات بسیارى صورت گرفته است تا معناى آن آشکارتر گردد.