به مرور ایام افراد بشر معجزات را جزء بدیهیات تلقى مىکنند. شاید ماندگارترین و عمومىترین معجزه از میان معجزاتى که فلاسفه اسلامى نیروى زیادى را وقف آن کردند، موفقیتهاى سیاسى پیامبران است: در غیر این صورت، چگونه چهرههاى گمنامى چون موسى (ع)، عیسى (ع) و محمد(ص) توانستند افکار و اعمال بخش اعظم بشر متمدن را شکل بدهند. در فرهنگ متعالى تمدن اسلامى، اندیشهها و آثار طبیب، پروفسور و وزیر سلاطین ایرانى ابن سینا (370ـ 428 ه. ـ 980ـ 1037م) چنین نقش محورى داشته است: به مدت تقریباً هزار سال هر یک از سنن اندیشه اسلامى که مدعى
اعتبار بشرى جهانشمول و گستردهتر بوده است، مستقیماً به آثار او یا علوم منطق یا مابعدالطبیعه متوسل شده است.
تحقیق حاضر به بررسى برخى از مفاهیم فلسفى آن دستاورد مىپردازد. این تحقیق با ارائه خلاصهاى از زمینه تاریخى و فکرى ابن سینا و سنن رقیبى که از دل آثار وى رشد کرد شروع مىکند و سپس به طرح ویژگیهاى اساسى خط مشى فلسفى و ادبى وى در جهت حل مسئله مهم سیاسى آمریت براى تفسیر میراث نبوى مىپردازد. در پى آن شرح وى از «دو چهره» نبوت و نقش فلسفه سیاسى در وحدت آن دو چهره و نیز آنچه وى سه ویژگى متمایز نبوت مىنامد و معجزات سیاسى که این سه ویژگى در آنها به هم پیوستهاند ارائه خواهد شد. نتیجهگیرى به ارائه مسائل بسیارى اختصاص دارد که تحت تأثیر بسیار گسترده کاربرد خلاق اسلامى وى در نظریه نبوتش ـ و همچنین تداوم اهمیت فلسفى آن ـ ایجاد گردید.