دو رهیافت متفاوت در جریان بازگشت به اسلام در جهان عرب

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار علوم سیاسى دانشگاه تهران

چکیده

اندیشه سیاسى در جهان عرب متأثر از دو طرز فکر بنیادگرا و نوگراست که به ترتیب ریشه در افکار
محمد بن عبدالوهاب و سید جمال الدین اسد آبادى دارد. در مقاله حاضر نمایندگان معاصر این دو رهیافت
به ترتیب سید قطب و مالک بن نبى هستند که با وجود آن که هر دو سخن از اسلام و باز گشت به اسلام اصیل
و راستین دارند، ولى رهیافت و جهان بینى و درون مایه‏هاى فکرى آنان متفاوت از هم است. بنیادگرایى
اسلامى در اندیشه سید قطب، ضد عقل و فلسفه بوده و با مسائل جامعه و جهان، شکلى و ظاهرى برخورد
مى‏کند و مدرنیته و تمدن جدید غربى را به دلیل مادى‏گرایى و عدم توجه آن به جنبه‏هاى اخلاقى و معنوى،
به طور مطلق رد مى‏کند. در مقابل، نوگرایى دینى با جهت‏گیرى رادیکال و عمیق و ساختارى در اندیشه مالک
بن نبى، رویکردى عقلى و عملى و انتقادى و نوآورانه دارد و مسائل جوامع مسلمان را مسائل توسعه و
توسعه نیافتگى در ابعاد مختلف مى‏داند و مدرنیته و تمدن جدید غربى را به طور مقایسه‏اى با دنیاى اسلام
مورد ارزیابى قرار مى‏دهد.

عنوان مقاله [English]

Two Different Strategies in the Process of Returning To lslam in The Arab World

نویسنده [English]

  • Seyyed Ahmad Movaseghi
چکیده [English]

The political in the Arab world has been affected from
fundamentalist and modernist schools of thought from
Mohammad Ibn Abd-Alwahhab and Sayyid Jamaloddin
Asadabadi, respectively . The present article has focused
on the two contemparary repersentatives of these
thoughts, namely, Said Ghótb and Malek Ibn Nabi.
Although both of them intend to return to true Islam,
but they are fundemantally different in terms of their
convictions and worldviews. Fundematalism, from Said
Ghótb's point of view is anti-intellect and denies any
social issues in the context of materialism, civiliztions and
modernity which have been taken from the West. He
believed that materialism has no attention to spirituality
and morality. On the other side religious modernism
based on the thoughts of Malek Ibn Nabi, is an
intellectual , pragmatical and critical Thought which
believes that undevelopment is the most important issue
of Muslem societies. He accepts that the western
modernity has many positive lessons to learn. In fact
religious fundemantalism works on forms, while the
other one focuses on the essence of human issues in the
two levels of internal affairs and confrontation with the
West.